????﷽??
????
???
??
?
#شکرسرخ
✅شکر اولین بار در زمان حضرت سلیمان(ع) تولید شده و ایشان دارای کارخانه های عظیمی بوده که انواع ترکیبات مانند نوره، شکر و … در آنها تولید می شده است. به همین جهت شکر سرخ به شکر سلیمان(ع) نیز معروف است.
?الکافی، ج 6، ص 333، ح 7
?منظور از شکر ،شکرهای امروزی نیست که عموما از چغندر تهیه میشود و مواد شیمیایی بسیاری به آن اضافه می کنند و در انتها تبدیل به سمّ سفید میشود.
◻️اگر شیره نیشکر را گرفته و سپس آنرا تصفیه نمایند، شکر سفید یا شکر سجستانی (شکر سیستان و بلوچستان) یا شکر «فانیز» نامیده می شود. تمام این شکر ها منشأش یکی است و آن هم از نیشکر است. منتهی مقدار صاف کردن و نحوه صاف کردن آنها با هم فرق می کند. معلوم می شود در زمانهای قدیم مراکز درست کردن نیشکر در سیستان و بلوچستان بوده است. چون شکر سجستانی در روایات ما مکرر آمده است.
?اصل شکر دانه های کوچک قرمز رنگی است که روی نیشکر به وجود میآید. اصل شکر این است که این دانه ها را جمع کنند. ولی در مرحله بعد آب نیشکر را میگیرند و آن را روی آتش قرار میدهند تا غلظت پیدا کنند. این شکر سرخ است که در مرحله بعد خشک میکنند.
?در مرحله بعد شکرسرخ خشک شده را صاف میکند که شکر «اِبلوچ» میشود.
?مرحله بعد که دوباره صاف بشود میشود شکر سفید.
?در مرحله بعد که دوباره صاف شود، شکر «طبرزد» میشود. در هر مرحله که صاف میشود سفت تر میشود.
☜【طب شیعه】
? @tebshia20?
?
??
???
????
???????
?مروری بر کارنامه سیاه اصلاحطلبان لیبرال
?گوشه ای از اظهارات ضد دینی تئوریسین ها ،سیاستمداران و نشریات جریان اصلاح طلب
?از انکار وحیانی بودن قرآن تا آزادی همجنس بازی و محال بودن قصه حضرت یوسف(ع)!
?سید محمد خاتمی : “شما برای این که بتوانید پیشرفت بکنید ، راهی جز راه غرب ندارید و راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی” آریا 28 / 6 / 78
?سید محمد خاتمی: “این سخن عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری که “وحی الهام بر پیامبر بوده و ماهیت قرآن بر ما آشکار نیست و نمیتوان به آن استناد کرد؛” درست است… ! ” کیهان، 12/6/87، ص2
?عطاءالله مهاجرانی: “نظریه غیرت دینی ویران کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است .” آریا ، 16 / 1 / 79
?رجبعلی مزروعی: “حضرت علی مشروعیت خود را از مردم گرفته همانطور که معاویه مشروعیت خود را از مردم گرفته است.” حریم، 23/11/78
?اکبر گنجی: “حرکت اصلاح طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید.” کیهان 24/1/79
? آغاجری: “اینکه مارکس میگوید دین افیون تودههاست، تنها بخشی از حقیقت است. من میگویم در حکومتهای دینی، نه تنها دین افیون تودههاست که افیون حکومتها نیز هست.”
?مهرانگیز کار: “احکام کیفری اسلام کارآیی ندارد و موجب رواج خشونت می گردد .” کیان ، ش 45 ، بهمن 77
?حسین باقر زاده: “خشونت در هر شکل آن باید از ایران محو شود و اعدام برجسته ترین نوع خشونت قانونی است .” نشاط ، 2 / 6 / 78
?عزت الله سحابی: آدم ها و حتی معصومین(ع) خود به خود بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند. روزنامه عصر آزادگان، 16/10/78
?سعید حجاریان: “همجنس بازی در کشور ما باید آزاد باشد .از جهت حقوقی نباید ممنوع باشدگرچه از نظر اخلاقی زشت است .” روزنامه صبح امروز 12 / 8 / 78 ، ص 8
?دامنه تساهل،امور جنسی و همجنس بازی را نیز فرا میگیرد.این امور مردود است ولی نباید ممنوع باشد.
(روزنامه صبح امروز-اذر 78 ص 8)
?هیئت های مذهبی منشا خشونت هستند.و بسیجی ها اعضای تشکیل دهنده این هسته میباشند.
(روزنامه عصر ازادگان.فروردین 79)
?صحت قصه حضرت یوسف در قران کریم از محالات است
(روزنامه صبح امروز .خرداد 78)
◼️قابل توجه برخی حضرات حوزوی و معممین که از جریان اصلاح طلب حمایت می کنند و آنها را خدمتگذاران به دین و انقلاب می شمارند
آیا آگاه هستند که از کدام جبهه دفاع می کنند و دعوت چه کسانی را می پذیرند؟
@BASIRAT_CYBERI
?تلنگر
#نماز_اول_وقت
هرگاه ڪه نمازتــ
قضاشدونخواندے
دراین فڪر نباش ڪہ
وقت نماز خواندن نیافتے
بلڪه!
فڪرڪن چہ گناهے را
مرتڪب شدے کہ خداوندنخواست
درمقابلش بایستے!
نماز راسبڪ نشماریم
✔️ @golestanekhaterat
#شهادت_را_همه_دوست_دارند…
اما زحمت کشیدن برای شهادت چه؟
شهید شدن یک اتفاق نیست…
گُلی است که برای شکوفا شدنش باید خون دل بخوری
❌به بی درد ها
❌به بی غصه ها
❌به عافیت طلب ها
شهادت نمی دهند…
به آنکه یکشب بیخوابی برای اسلام نکشیده
یک روزش را برای تبلیغ دین نگذاشته
شهادت طلب نمی گویند …
دغدغه شهادت به حرف نیست
قلبت را بو می کنند،
اگر بوی دنیا داد رهایت می کنند
اگر عاشق شهادتی:
اول باید سرباز خوبی باشی
خوب مبارزه کنی
مجروح شوی اما کم نیاوری
مثل یاران عاشورایی
شهادت را به تماشاچی نمیدهند
جهاد ادامه دارد …
فقط به خاطر خدا
استراحت باشد بعد از شهادت
جهاد راهیست که پایانش خداست
اگر هدف خداست
همه جا سنگر است
پس کم نیاورید
http://eitaa.com/golestanekhaterat
#آدرس_امام_زمان_کجاست؟
علامه حسن زده آملی چه زیبا آدرس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را داده اند
از علامه پرسیدند آدرس #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کجاست؟ کجا میشود #آقا را پیدا کرد؟
ایشان فرمودند #آدرس حضرت در قرآن کریم آیه آخر #سوره قمر است .. که می فرماید فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر
هر جا که صدق و درستی باشد ، هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد ، هرجا که یاد و ذکر #پروردگار متعال باشد ، #حضرت آنجا تشریف دارند.
? لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
? به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
━━━━━━━━━━━━
#خدا_که_اشتباه_نمی_کند
عده ای مسجدی می ساختند ، بهلول سر رسید و سوال کرد اینجا چه میکنید؟ گفتند #مسجد می سازیم . گفت برای چه ؟ پاسخ دادند برای چه ندارد ، برای #رضای_خدا
#بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند ، #محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند “مسجد بهلول” و آن را شبانه بالای سر در مسجد نصب کرد
#سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است #مسجد_بهلول
خیلی ناراحت شدند ، بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که #زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد میکنی؟
بهلول گفت : مگر شما نگفتید که مسجد را برای #خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم #اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام ، خدا که اشتباه نمی کند
? لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
? به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
━━━━━━━━━━━━
#داستان
#پولدار_محله
? سنی ازش گذشته بود،
تقریبا50 سالی میزد
حالا کم و بیششو نمیدونم
ولی همین حدودا بود?
? سرمایه ش که دستِ دماوند رو از پشت بسته بود ?⛰
خیلیا میشناختنش.
و جاهایی ک کارشون بخاطر پول لنگ میموند، ازش پول قرض میگرفتن…
? اینم دست و دلش باز بود و پول میداد
ولی بشرطی که طرف مقابل موقع پس دادن قرض، مقدار بیشتری برگردونه بهش! ?
بهتره بگم #نزول
? یاد ندارم ب کسی پول داده باشه
مگر واسه نزول ?
⚠️ #حرص و #طمعش بهش اجازه نمیداد یه بار بچه ها رو ببره شهر بازی.????⛱
? زنش بیچاره آرزو به دل مونده بود که موقع عید،بره خودشو شیک کنه یا وسایل خونه رو
عوض کنه?
لباسای تن خودشو ک میدیدی،
فکر میکردی از جنگ جهانی دوم اومده.?
⭕️ یادمه وقتی گفتیم گاو صندوق بخر واسه نگهداری پولات
میگفت :
مگه دیوونه شدم پولمو بدم به گاو صندوق ?
تو کمد خیلی هم جاشون خوبه
کلیدشم ک همیشه با خودمه.?
چهار تا بچه داشت.
12ساله و 9ساله و 7ساله و اخریه هم 3سالش بود✔️
?پنج سالی ازش بیخبر بودم
تا اینکه یه روز توی خیابون اتفاقی دیدمش!
لاغر شده بود…
پاهاش از توی کفش معلوم بود،
یه گونی روی شونه اش بود هم قد خودش!
? موهای ژولیده..!
معلوم بود چند ماهیه رنگ شامپو ب خودشون ندیدن?
از یکی از مغازه دارای اطراف پرسیدم:
این همون سرمایه دار نیست ک توی بازار بهش میگفتن پولدار محله….؟?
گفت :بله خودشه.
گفتم: پس چرا ب این روز افتاده؟
گفت : روزگاره دیگه!
این پولدار محله که حالا شده یه گدا،
دوساله پیش با خانمش میرن بیرون برای خرید.
? بچه ها رو میذاره خونه و از ترس اینکه درو واسه یکی باز نکنن در هارو قفل میکنن!
⭕️بچه ها با هم بازی میکنن و اتفاقی آتش سوزی میشه!
بچه های بیچاره هم ک راه فرار نداشتن توی آتیش میسوزن!???
?زنش بعد این اتفاق دیوونه میشه و الان توی تیمارستانه!
? سرمایه خودشم ک توی کمد چوبیش بود و همش نابود شد…
?دیگه چیزی براش نمونده.
الانم آواره ی خیابونا شده و اینم حال و روزش….
گفتم عجب دنیایی داریم…
اینم پولدار محله و عاقبت طمع!
? @IslamLifeStyles
صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در یک مصاحبه تلوزیونی به خبرنگار خارجی گفت:
به هر جوجه کلاغ ایرانی که بتواند به 50 مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال خود را جایزه خواهم داد.
تنها دو ساعت و نیم بعد پس از این مصاحبه صدام، عباس دوران و حیدریان و علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند….
غروب همان روز خبرنگار رادیو بی بی سی اعلام کرد:
- من امروز با آقای صدام حسین رئیس جمهور عراق، مصاحبه داشتم و ایشان با اطمینان خاطر از دفاع قدرتمند هوایی خود در راه محافظت از نیروگاه ها، تاسیسات و دیگر منابع اقتصادی عراق در برابر حملات و تهاجم خلبانان ایرانی سخن می گفت.
ولی من هنوز مصاحبه او را تنظیم نکرده بودم که نیروی هوایی ایران نیروگاه بصره را منهدم کرد.
خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت:
- البته هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سوال کنم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد…
#شهدا #دفاع_مقدس #یاد_و_خاطره_شهدا
#روایتگری
?کانال ارائه محتوا به راویان
????
? @ravianerohani
❤️?❤️
#تـــلـــنگــــر ⚠️
دوست کسےاست ڪه اولین قطره اشڪ
محبوبش را مےبیند دومیش را پاڪ مےکند و سومیش رابه خنده تبدیل مےڪند❤️
⁉️تو براےپاڪ ڪردن اشڪ خون هر صبح و شام امام زمانت چه ڪار ڪردهاے⁉️
✔️ @golestanekhaterat
❃↫?« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »?
✫⇠ #خاطرات_شهید_طیب_حاج_رضایی
#از_جهالت_تا_شهادت
قسمت: 3⃣1⃣
✍ملاقات در زندان
?گویا تا چند ماه فرصت ملاقات به او داده نشده بود و همواره تحت فشار بوده تا اینکه اعترافات دروغین را اقرار کند اما او با پایبندیای که به مرام و مسلک خود داشته است از موضع خود کوتاه نیامده است. هرچه زمان میگذشت بدرفتاری عناصر رژیم برای او و خانوادهاش شدیدتر و نفرت طیب و خانواده نسبت به رژیم بدتر میشد.
?بیژن حاج رضایی می گوید: «مادرم که باردار بود همان روز به خاطر فشارهای روحی، حالش بد شد که به بیمارستان عیوضزاده بردیم و همان روز خواهر کوچکترم به دنیا آمد، مادرم در بیمارستان بود، ما هم که سنمان اجازه نمیداد پیگیر قضیه باشیم، تنها عمو مسیح بود که دنبال کار پدرم بود؛ البته ایشان ارتباط زیادی با روحانیون داشت.
?چند ماهی که از دستگیری پدرم گذشت، توانستیم وقت ملاقات بگیریم. آن موقع ایشان در هنگ یک زرهی زندان بود، ساعت 6 صبح رفتیم آنجا که با خانه ما هم خیلی فاصله داشت. میدان خراسان کجا، خیابان معلم فعلی کجا؟ جمعی که رفته بودیم شامل من، مادرم و دو عمویم مسیح و طاهر، همسر دیگر پدرم و خواهرم بود. آن موقع کل منطقه بیابان بود. یک ساعت و نیم انتظار کشیدیم که ما را به داخل راه دادند، شاید حدود 2 کیلومتر پیاده رفتیم، آن هم با این زنها و خواهر کوچکم که بغل مادرم بود.
?به زندان که رسیدیم یک ساختمان آجری بود که زیرزمین آن حالت یک حوضخانه داشت، چند نیمکت چوبی در اطراف بود که ما روی آن نشستیم. دقایقی بعد درِ کوچکی که جلویمان بود، باز شد و یک نفر آمد داخل. برادر کوچکم که خیلی مورد علاقه پدرم بود بخاطر شیرینزبانیاش همیشه مورد محبت او بود. با دیدن آن شخص هراسان خود را به مادرم رساند. پدرم که شاید حدود صد و سی چهل کیلو وزن داشت با حدود 2 متر قد، شده بود یک آدم شکسته دو متری، هشتاد کیلویی، لاغر و نحیف… ایشان که حالت تعجب ما را دید، خیلی سریع گفت: «شما هیچ ناراحت نباشید من مورد اذیت و آزار قرار نگرفتهام، کمی با عمویم صحبت کرد و به مادرم دلداری داد که زیاد بیتابی نکند. حدود بیست دقیقهای اولین ملاقات ما طول کشید، موقع ملاقات هم هشت نفر مأمور داخل اتاق مراقب بودند…»
? «مسئلهای که برای ما خیلی اهمیت داشت، این بود که لباسهای بابام را مادرم میشست اطو میکرد و خیلی تروتمیز میبردیم زندان میدادیم و لباسهای کثیف او را میگرفتیم که ببریم و مادرم بشوید. هرگاه لباسهای ایشان را میگرفتیم، خونی بود، وقتی از ایشان میپرسیدیم که چرا لباسهایش اینگونه خونی شده، با بیاهمیتی نگاهی میانداخت و دلایل مختلفی را برای اینکه ما متوجه نشویم سر هم میکرد. ولی در جلسات دادگاه یادم است که مرحوم حاج اسماعیل رضایی به پدرم میگفت: «طیب خان، بگو در زندان چه بلایی سرمان آوردند… پدرم فقط لبگزه میکرد. و چشمک میزد که حالا ساکت باش تا بعد.»
? یک روز که ما رفته بودیم ملاقات پدرم، همسر دیگر پدرم به ایشان گفت: «خب شما حالا میگفتی که پول گرفتی و خلاص میشد.» پدرم با یک غیظی نگاه کرد و گفت: «من تنها امید زندگیام خدمت کردن برای خانواده امام حسین است، چطور بیایم اولاد امام حسین را اینجور بیندازم زیر دست این دژخیمها، مگر زندگی چه ارزشی دارد که من به خاطر دو روز آن بیایم و دروغ بگویم. کسی را ندیدم، کسی که به من پول نداده، من که پولی نگرفتهام اقرار بکنم…؟»
?حاج مسیح، هفتهای یک بار برای دیدن برادرش به زندان میرفت و هر بار برای ما تعریف میکرد که او را خیلی اذیت کرده و شکنجه دادهاند. حاج مسیح میگفت: من خیلی به برادرم دلگرمی داده و او را به صبر و استقامت سفارش نمودهام و برای آرامش بیشترش، کیفیت نماز شب را به او آموختهام. هفتههای آخر، حاج مسیح خبرآورد: برادرم گفت به من پیشنهاد کردهاند تا در رادیو اعلام کنم آقای خمینی به من پول داده تا مردم را تحریک کنم که شلوغی به راه بیندازند و اتوبوسها را بسوزانند و شیشههای مغازهها را بشکنند، اما او جواب داده: اگر مرا زیر شکنجه بکشند، به هیچ قیمتی حاضر نخواهم شد به آبروی این پسر فاطمه زهرا(س) لطمه بزنم، حتی اگر به قیمت جانم تمام بشود! او بهراستی به قول خود عمل و عاقبت جان خود را در راه انقلاب ایثار کرد.
ادامه دارد
منبع:
http://22bahman.ir/show.php?page=post&id=11012
?جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات?
@khatere_shohada
آخرین نظرات