سمت خدا

|خانه
روباه و خرگوش
ارسال شده در 5 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

? روزی روباهی در جنگل با خرگوشی جوان ملاقات کرد. خرگوش گفت: «تو کیستی؟»
روباه پاسخ داد: «من یک روباهم و اگر بخواهم می‌توانم تو را بخورم»
خرگوش پرسید: «تو چطوری می‌توانی ثابت کنی که روباه هستی؟»
روباه نمی‌دانست چه بگوید چون در گذشته خرگوش‌ها همیشه از او فرار می‌کردند و از این سوال‌ها نمی‌پرسیدند. آن گاه خرگوش گفت: «اگر بتوانی نوشته‌ای به من نشان دهی که تو روباه هستی من باور خواهم کرد».
روباه نزد شیر دوید و از او یک گواهی گرفت که او یک روباه است. وقتی به مکانی رسید که خرگوش در آن جا منتظر بود، شروع کرد به بلندخواندن آن سند. این کار چنان او را خوشحال کرد که با لذتی فراوان روی هر جمله و پاراگراف تأمل می‌کرد. در همین حال خرگوش که خلاصه‌ی مطلب را از همان چند خط اول گرفته بود در جنگل گم شد و دیگر دیده نشد. روباه نزد شیر بازگشت و دید که گوزنی با شیر صحبت می‌کند.
گوزن گفت: «من می‌خواهم یک گواهی کتبی داشته باشم که ثابت کند شما شیر هستید».
شیر گفت: «وقتی من گرسنه باشم نیازی ندارم تا به خودم زحمت بدهم. وقتی گرسنه باشم خوردن تو نیازی به هیچ سند کتبی‌ای ندارد».
روباه گفت: «وقتی که من یک گواهی کتبی برای خرگوش خواستم چرا به من نگفتی که چنین بگویم؟»
شیر گفت: «دوست عزیزم، تو باید می‌گفتی که این گواهی را برای خرگوش می‌خواستی. من فکر کردم که تو آن گواهی را برای انسان‌های احمقی می‌خواهی که برخی از این حیوانات دیوانه این بازی را از آنان یاد گرفته‌اند».

نتیجه: شما کامل هستید چون در اینجا حضور دارید. شما مهم هستید چون آفریده شده‌اید. شما عظیمید، زیرا نه پول، نه مقام، نه تحصیلات، و نه دیگر دستاوردهای زندگی ارزش شما را تعیین نمی‌کنند.

وین دایر
─═हई ? @dastan_kootah ? ईह═─

نظر دهید »
بخوان دعای فرج را
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

جان آقام (عج)

بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد

?دعای منتظران درعصرغیبت?

اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى

❤️برای سلامتی آقا❤️

بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
?دعای فرج?

بسم الله الرحمن الرحیم

اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ

واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکى ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِی
الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُم

فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛

یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی
فَاِنَّکُما کافِیانِ ، وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ ؛
یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ؛

الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛

یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرینَ

یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد

نظر دهید »
مهربان من....
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

#دل_نوشت

?مهربان من!??

هنوز زیادیش رو درک نکردم!
ولی همین که به محبتت? به خودم فکر می کنم،
یه حس خیلی خوب✨ تو وجودم پخش می شه…

خیلی فوق العاده اس که کسی 24 ساعته
هواتو داشته باشه،
حواسش بهت باشه،
و با ناراحتی و شادیت، ناراحت?و شاد?بشه…

♥عزیز دلم!♥

این روزها میلیون ها نفر دارن تمرین می کنن یار تو بودن رو…
دارن نشون دنیا می دن که امام، بهترین مغناطیس عالمه…
بهترین نیروییه که آدما با همدیگه دورش جمع می شن…

من هم دوست دارم جزو کسایی باشم که دورت?می گردن،
شبیه پروانه…


#مهربان_من
#میخواهم_یار_تو_باشم

http://eitaa.com/joinchat/2032599050C2cf93eb8fd
تیک تاک زندگی با کتاب?

نظر دهید »
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

✳ #سفر_اربعین در فرض تشدید #بیماری

1) با توجه به سفارشات_ائمه (علیهم السلام) و ثواب زیارت اربعین، مادر 65 ساله این جانب علاقه مند به سفر زیارت اربعین است. اما از آنجا که اخیراً بیمار بوده اند به علت ضعف_جسمی و به علت احتمال عود بیماری و سخت تر شدن بیماری در صورت عود آن، اطبا ایشان را از این سفر منع کرده اند. حکم سفر ایشان برای زیارت اربعین چیست؟
2) همچنین مادر_بزرگ این جانب نیز علاقه مند است، ولی زانو_درد دارد. آیا در صورت احتمال عقلایی تشدید درد پا، این سفر جایز است؟

? #امام_خمینی، #امام_خامنه_ای و #مکارم: اگر #ضرر قابل توجه برای ایشان داشته باشد، #جایز_نیست.

@seraaj کانال احکام شرعی سراج?

نظر دهید »
مثل تعویض خودرو 
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

مثل تعویض خودرو!
null
تعویض خودرو را دیده‌اید؟ طرف ماشین مدل پایین و فرسوده خود را می‌برد و تحویل می‌دهد و آن‌گاه پیش چشم خودش شیشه‌ها را خرد می‌کنند و ماشین را پرس می‌کنند. صاحب ماشین هم وقتی که می‌بیند و تماشا می‌کند لذت می‌برد، چون ماشین مدل بالاتری به او می‌دهند.
و این تعریف دقیق مرگ است.
این بدن‌ها مثل یک ماشین است و یک روزی جمع می‌شود، خاک می‌شود، و ما تماشا می‌کنیم و لذت می‌بریم. چرا؟ چون یک قالب نورانی و روحانی به ما می‌دهند.
سّر این‌که اصحاب سیدالشهدا(ع) بی‌باکانه در برابر تیر و تیغ و نیزه و سِنان سینه سپر می‌کردند، همین بود که مرگ را خوب فهمیده بودند. ما نیز اگر مرگ را خوب بفهمیم، زندگی برایمان شیرین خواهد شد.

نظر دهید »
مثل قبله نما
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

مثل قبله‌نما!
null
عقربه‌های قبله‌نما را ببین که پیوسته لرزان‌اند، مگر زمانی که همسو با قبله باشند.
دل آدمی نیز همین طور است، لرزان و مضطرب است مگر این‌که با خدا همسو شود و همواره در یاد خدا باشد.
پیامبر(ص) همواره دلی آرام داشت. چرا؟ چون پیوسته در یاد خدا بود:
«لایقُومُ وَ لایَجلسُ اِلّا علی ذکرِ اللهِ»
در تمام نشست‌ها و برخاست‌ها یاد خدا می‌کرد. البته نه به این معنا که دائم تسبیح به دست بود. بلکه هر کجا می‌خواست کاری انجام دهد، می‌گفت: اگر خدا الان جای من بود، چه می‌کرد؟
و یاد خدا به این معناست.

نظر دهید »
مثل داماد
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

مثل داماد!
null
آقا داماد‌ها را در شب خواستگاری ببین!
ببین چه مؤدب‌اند! چه با وقار! چه سر به زیر! چه کم‌حرف! چه مرتب!
خانواده‌ها و همراهان گل می‌گویند، و گل می‌شنوند، همه شوخی و مزاح می‌کنند، اما داماد ساکت و سنگین و موقر و خاموش گوشه‌ای نشسته، و دلهره تمام وجودش را گرفته، و هرگز خودش را همراه و همرنگ با دیگران نمی‌کند. چرا؟
چرا داماد همرنگ نمی‌شود، چرا مثل دیگران راحت نیست؟
چون پیش خود می‌گوید: آن‌که زیر نظر است یا آن‌که قرار است انتخاب شود منم، نه دیگران.
یادمان باشد کسی که آن بالا نشسته، و به ما نظر دوخته قرار است انتخاب کند. اگر این حقیقت را می‌دانستیم نگاهمان از دیگران گرفته می‌شد و از دیگران تأثیر نمی‌گرفتیم و هم‌ساز دیگران نمی‌شدیم و همیشه همان گونه بودیم که آقا دامادها!
مولوی، شب خواستگاری پسرش گفت:
پسرم! همیشه چنان باش که امشب.
یعنی می‌بینم امشب خیلی سنگین و رنگین نشسته‌ای. می‌بینم حساب شده نگاه می‌کنی، حساب شده حرف می‌زنی. می‌بینم خائف و ترسان هستی، پاک و تمیزی، با خود گل و شیرینی داری، و کام دیگر را شیرین می‌کنی. می‌بینم که خودت را همرنگ جماعت نمی‌کنی. پسرم! همیشه چنان باش.
همه مشکل ما آدم‌ها همین «همه» است، همه‌اش می‌گوییم: همه چنین‌اند و چنان‌اند.
یادمان باشد این همه، همه را زمین می‌زند.
چرا مثل دونده‌ها نباشیم که در دویدن نگاهشان فقط به پیش است و به خط پایان و هرگز به همراهان هیچ کاری ندارند، بلکه می‌خواهند همیشه از آن‌ها جلوتر باشند.
یکی از تعلیمات بزرگ و البته غیر مستقیم نماز همین است. چرا می‌گویند نماز صبح را بلند بخوان، یا نماز ظهر را آهسته بخوان!
چون صبح زمان سکوت است، می‌گوید: بلند بخوان یعنی خودت را همرنگ با شرایط نکن!
و ظهر سرو صداست و پر از شلوغی، به همین خاطر می‌گوید آهسته بخوان یعنی خودت را همراه نکن!
مثل خاک سبز!
خاک چرا سبز می‌شود؟ زمین چرا مزرعه یا باغ می‌شود؟
چون تسلیم است، تسلیم زارع یا باغبان.
یعنی وقتی آن را شیار می‌زنند زیر بار می‌رود بر خلاف سنگ. یا وقتی می‌خواهند در دل آن بذر یا نهال بکارند تسلیم است و می‌پذیرد، بر خلاف سنگ.
یا وقتی آب و کود به آن می‌دهند می‌پذیرد و پس نمی‌زند، برخلاف سنگ.
مولانا همین ویژگی خاک را دیده بود که می‌گفت: خاک باش! یعنی مثل خاک تسلیم باش.
چون خاک به خاطر همین تسلیم بودن است که در موسم بهار سبز و خرم می‌شود، و از دل آن انواع گل‌ها و ریاحین سر می‌زند.
و یادمان باشد آنچه دین از ما می‌خواهد همین خاک بودن است، یعنی خاکی بودن و تسلیم بودن است.
اساساً دین چیزی جز تسلیم نیست.
«•bÎ) šúïÏe$!$# y‰YÏã «!$# ÞO»n=ó™M}$#»
دین در نزد خداوند یعنی تسلیم بودن.
تسلیم اولین تعلیم و درس نماز است.
این‌که در ابتدای نماز دست‌ها را بالا می‌بریم یعنی: خدایا! تسلیم توایم، اسیر توایم، گوش به فرمان توایم.
«حکم آنچه تو فرمایی»
و فرمان خدا همان است که در قرآن کریم آمده است.
پس کسی که دست‌ها را بالا می‌برد، باید پس از نماز، قرآن را باز کند و بخواند و طبق آن رفتار و زندگی کند.
سرّ این‌که می‌گویند بعد از نماز قرآن بخوان! به خاطر این است که در ابتدای نماز دست‌ها را بالا برده‌ای و گفته‌ای: خدایا! تسلیم توام. پس باید بعد از نماز قرآن را باز کنی تا آنچه او گفته است بشنوی و به کار ببندی.
پس اگر قرآن را باز کردی و خواندی که قولا له قولاً لَیِّناً، دیگر باید از آن پس با زن و بچه خود با دوست و رفیق خود حتی با دشمنان نادان خود به نرمی سخن بگویی.
یعنی کسی که در نماز دست‌ها را بالا می‌برد، باید با دیگران نرم سخن بگوید، وگرنه دست‌ها را بی‌خودی بالا برده است!
و سخن اگر نرم باشد البته به دل خواهد نشست. و هم این‌که موجب می‌شود به دوستان خود بیفزایی.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: درخت‌ها را ببین. آن‌که چوبش نرم‌تر است (مثل بید مجنون) شاخ و برگ آن هم بیشتر خواهد بود.
و دیگر آن‌که سخن نرم موجب می‌شود از دشمنی دشمنان کاسته شود. چرا قصاب‌ها دائم کارد خود را تیز می‌کنند؟ چون به گوشت خورده و گوشت نرم است و این نرمی موجب کندی آن می‌شود. کسانی هم که با آدم با تندی رفتار می‌کنند اگر با نرمی با ایشان رفتار کنیم در دشمنی خود کند خواهند شد و دیگر قدرت برش خود را از دست خواهند داد.
بگذریم…
می‌بینی که لازمه بالا بردن دست‌ها در نماز، نرمی گفتار و نرمش در رفتار آدمی است.

نظر دهید »
مثل جنس پارچه
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

مثل جنس پارچه!
null
هر وقت خواستی پارچه‌ای بخری آن را در دست مچاله کن و بعد رهایش کن، اگر چروک برنداشت جنس خوبی دارد.
حال، آدم‌ها همین طور هستند. آدم‌هایی که بر اثر فشارها و مشکلات، شیوه و اخلاق و رفتارشان عوض می‌شود و چروک بر می‌دارند اینها جنس خوبی ندارند.
ولی جنس پیامبر(ص) خوب بود. می‌فرمود: هیچ پیامبری به قدر من اذیت نشد و آزار ندید. با این وجود پیامبر هیچ گاه خم به ابرو نیاورد. هیچ گاه شیوه و شخصیت او تغییر نکرد؛ چون شخصیت او با نخ آیات الهی بافته شده بود در حقیقت اخلاق او اخلاق قرآن بود یعنی او قرآنی زندگی می‌کرد.
بیاییم پیامبر(ص) را اسوه‌ی خود قرار دهیم و ما هم همچون او بر اساس قرآن مشی و مشق کنیم.

نظر دهید »
مثل داروی تلخ
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

مثل داروی تلخ!
null
دارو تلخ است؛ خاصیت آن هم به تلخی است، اما شیرینی سلامت و بهبود در پی دارد.
به شرط این‌که در وقت و زمان خود مصرف شود، و دیر یا زود نشود.
و دیگر آن‌که اندازه آن هم مراعات شود و کم یا زیاد نشود، اگر گفته‌اند شربتی را دو پیمانه مصرف کن و دیگری را سه یا چهار پیمانه، به همان میزان باید مصرف شود.
از طرفی هم البته باید پرهیز را مراعات کرد، یعنی در کنار آن هر چیزی را نباید خورد.
حال، نماز چیزی دقیقاً شبیه داروست.
یعنی مثل دارو تلخ است، هر کس بگوید شیرین است شیرین‌عقل است.
مگر می‌شود صبح سرمای زمستان توی جاده از اتوبوسی پیاده شوی، و در هوای سرد وضویی بسازی و با لرز و سرما نماز بخوانی و شیرین باشد؟ یا غرق فیلم یا غرق گفتگو باشی و مؤذن اذان بگوید و بلند شوی و راهی مسجد شوی و شیرین باشد؟
البته نه فقط نماز بلکه هر عبادت دیگری هم همین‌طور است، اساساً حق، اینگونه است امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: الحق مُرّ، یعنی حق تلخ است. نماز هم که حق است پس تلخی‌های خود را دارد.
بله، اگر انسان نسبت به حقیقت نماز فهم و معرفت پیدا کند تلخی آن شیرین و آسان می‌شود. از این رو در دعا از خدا می‌خواهیم، خدایا شیرینی ذکر خودت را به ما بچشان. یعنی خدایا به ما معرفت کرامت کن!
دیگر آن‌که نماز مثل دارو زمان‌دار است و باید زمان آن را رعایت کنیم، یعنی در وقت خود بخوانیم.
چون فلسفه نماز احساس عظمت حق است و این احساس برای کسی اتفاق می‌افتد که نماز را در اول وقت خود بخواند. کسی که با تأخیر، نماز خود را می‌خواند در حقیقت با تأخیر خود فریاد می‌کند که خدایا! تو عظیم نیستی، پول عظیم است، کسب و کار عظیم است، تفریح و تفرج عظیم است. اگر تو عظیم بودی که من همان ابتدا حرف تو را گوش می‌دادم.
دیگر این‌که مثل دارو باید کنار نماز پرهیز هم باشد، پس اگر نماز حق است باید از باطل فاصله گرفت، یعنی نباید به منکر و فحشایی آلوده شد. وگرنه خاصیت نماز را از بین می‌برد.
شما وقتی یک فضا را با وسایل گرمایشی گرم نگه می‌داری باید تمام روزنه‌ها و دریچه‌ها و درها را ببندی، و گرنه انرژی را هدر داده‌ای. چرا نماز برای ما حرارت و گرمایی ایجاد نمی‌کند، چون پنجره گوش، پنجره چشم، پنجره دهان باز است و هر چیزی را می‌شنویم، هر چیزی را می‌بینیم، هر چیزی را می‌گوییم.
درست مثل انباری که پر از گندم باشد اما روزنه‌ها هم باز باشند. اینجاست که همه چیز طعمه موش و مور و ملخ شده و از دست می‌رود.
«گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست»
خلاصه این‌که هر کس می‌خواهد از اندوخته نماز خود و از حرارت و گرمای آن برخوردار باشد باید این پنجره‌ها و روزنه‌ها را یکی پس از دیگری بسته نگه دارد و تنها به ضرورت باز کند، نه این‌که پیوسته از سر هوا و هوس و میل، چشم و زبان و گوش خود را باز بدارد.

نظر دهید »
جامانده های دلتنگ کربلا
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

جامانده های دلتنگ کربلا بخونند ….

? ? ? ?
از زائر عزیزی که رهسپار کربلا بود پرسیدم ،چرا لیاقت پیدا نکردم تا امام حسین ع مرا هم بطلبد ؟؟

حرف قشنگی زد که فکرم را مشغول کرد ،
گفت:
تذکره کربلا را باید شب قدر از خداوند وامام زمان عج می گرفتی ؟؟
راست می گفت :
شب قدر چقدر گریه کردیم وزجه زدیم اللهم الرزقنا کربلا ؟؟
چقدر امام زمان عج را قسم دادیم تا برایمان تذکره کربلا را امضاءکند ؟؟

اکثر ما شاید اون شب درخواست عافیت وعاقبت بخیری خودمون وفرزندانمون رو کردیم ….

اما باز برگشتیم سر حاجات دنیویمون ..

خدایا گرفتاری ما وبچه هامون رو حل کن ،خدا مریضیم شفامون بده ،خدایا این حاجتمون رو بده ،خدا اون حاجتمون رو بده ،خدایا ببخش وعفو کن ….. ? ? ?

اما شاید یادمون رفت …

تا قران را سر گرفتیم ،ضجه بزنیم ،ازته دل گریه کنیم وبگوییم
خدایا :
به حق قرانت دراین سال جدید ،مارا کربلایی کن …

چقدر اصرارکردیم ،چقدر التماس کردیم ؟؟

اگر تذکره کربلایمان در اربعین امضاء نشده ،وشدیم جامونده پرحسرت …

شاید به خاطر اینه که ازته ته دل نخواستیم ،
عذر وبهونه آوردیم ،پیاده سخته ،فعلا هزینه اش نیست ،فعلا اینطور ،فعلا اون طور ? ? ?

حتما اونهایی که الان در راه کربلا هستند …
الهی بالحسین. بالحسین …..بالحسین
رو عاشقانه تر ،و خالصانه تر صدا کردند ..
شاید گفتند :
همه حاجات به کنار ..
فقط حسین ،حسین ،حسین …

امسال که جاموندیم .
بیاییم اگر ان شاءالله سال دیگه در ماه رمضان وشب قدر زنده بودیم …

فقط بگوییم …
یا حسین ،یا حسین ،یاحسین

یا کربلا ،یا کربلا ،یا کربلا

? ✨? ? ✨?

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 28
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 32
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35
  • ...
  • 86

آخرین مطالب

  • مرحوم دولابی
  • عجیب ترین معلم دنیا
  • #نحوه_نگهداری_موادغذایی 
  • اصلاح طلب چیست؟  
  • اصلاح طلب چیست؟
  • البته با زانوی خودم
  • داریم..... اما نداریم!!
  • انتقاد رحیم پور از حوزه های علمیه و دانشگاه 
  • بخیل و کفش مهمان
  • نقشه شیطان 

آخرین نظرات

  • خورشید  
    • سمت خدا
    در ضرر آب سرد برای دندان
  • زكي زاده  
    • مائده
    در ضرر آب سرد برای دندان
  • MIMSHIN در جهت خنده، رمز خوشبختی 
  • MIMSHIN در اندیشه مثبت
  • MIMSHIN در صدام جاروبرقیه
  • زكي زاده  
    • مائده
    در خودم را به جریان زندگی سپرده‌ام
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در زمان در گذر است
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در از جهالت تا شهادت
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در ایرانیان از اصالت افتاده اند!!!
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در مقام مخلصین نزد خداوند
  • تســـنیم  
    • نگــــاه خـــــدا...
    در چالش نه به پلاستیک
  • زكي زاده  
    • مائده
    در ظنز جبهه (سیلی)
  • خورشید  
    • سمت خدا
    در وای بر کم فروشی
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در وای بر کم فروشی
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

سمت خدا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان