سمت خدا

|خانه
مثل آب
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

مثل آب!
null
آب خیلی لطیف است، اما همین آب لطیف آهن سخت را با همه استحکام و مقاومتش از پای در می‌آورد.
ما هم باید یاد بگیریم که لطافت و نرمش و مدارا حریف را هر قدر هم که صلابت داشته و سرسخت باشد از پای در می‌آورد.
لذا سیدالشهداء(ع) فرمود: هر گاه در کار کسی فرو ماندی، «کان الرفقُ مِفتاحَه» یعنی رفق و مدارا کلید خوبی است و با حریف خود مدارا کن.
خود آن نازنین بسیار اهل مدارا بود. هنگامی که شمر به او اهانت کرد، مسلم ابن عوسجه ناراحت شد و خواست او را با تیر هدف قرار بدهد، ولی حضرت مانع او شد و این در حقیقت دعوت به مدارا بود؛ یعنی با او مدارا کن که همین مدارای تو او را از پای در می‌آورد. پس یکی از درس‌های بزرگ عاشورا انعطاف و مدارا است حتی در برابر دشمن.

نظر دهید »
مثل جن پارچه
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

مثل جنس پارچه!
null
هر وقت خواستی پارچه‌ای بخری آن را در دست مچاله کن و بعد رهایش کن، اگر چروک برنداشت جنس خوبی دارد.
حال، آدم‌ها همین طور هستند. آدم‌هایی که بر اثر فشارها و مشکلات، شیوه و اخلاق و رفتارشان عوض می‌شود و چروک بر می‌دارند اینها جنس خوبی ندارند.
ولی جنس پیامبر(ص) خوب بود. می‌فرمود: هیچ پیامبری به قدر من اذیت نشد و آزار ندید. با این وجود پیامبر هیچ گاه خم به ابرو نیاورد. هیچ گاه شیوه و شخصیت او تغییر نکرد؛ چون شخصیت او با نخ آیات الهی بافته شده بود در حقیقت اخلاق او اخلاق قرآن بود یعنی او قرآنی زندگی می‌کرد.
بیاییم پیامبر(ص) را اسوه‌ی خود قرار دهیم و ما هم همچون او بر اساس قرآن مشی و مشق کنیم.

نظر دهید »
اربعین و ظهور
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

? ارتباط اربعین با مهدویت و امر ظهور، به‌شدت مورد غفلت است
? اگر فرهنگ کار تشکیلاتی را در اربعین پیدا نکنیم، برای ظهور آماده نشده‌ایم

? #اربعین و رسانه- (7)

⭕️ یکی از موضوعات به‌شدت مورد غفلت، ارتباط اربعین با مهدویت و امر ظهور است. همایش اربعین در واقع یک رزمایش برای آماده‌شدن سربازان امام‌زمان(ع) است!

⭕️ می‌دانید سازمان‌دهیِ این جمعیت میلیونی، فراهم‌کردن غذا و امکانات برای آنها و جابه‌جاکردن این‌همه برنج و نان در بیابان‌ها، دارد ما را برای چه حرکتی آماده می‌کند؟ پس‌فردا اگر بگویند: «حضرت در کوفه مستقر شده‌اند، یا دارند به سمت کوفه حرکت می‌کنند!» دیگر تمام مؤمنین می‌دانند باید چه‌کار کنند؛ یک‌هفته‌ای همه آماده می‌شوند.

⭕️ رزمایش برای ارتش‌های جهان یک امر مهم و حیاتی است، چون بدون انجام رزمایش و ایجاد آمادگی، نمی‌توانند وارد یک عملیات واقعی شوند. ما هم اگر فرهنگ کار جمعی و تشکیلاتی را در اربعین پیدا نکنیم، برای ظهور آماده نشده‌ایم.

⭕️ نسبت شما به امام‌زمان(ع) مانند نسبت یاران امام‌حسین(ع) به ایشان نیست! یاران حسین(ع) در روز عاشورا می‌خواستند فقط فدای ایشان بشوند؛ اما کارکرد اصلی شما صرفاً فداشدن برای امام‌زمان(ع) نیست! شما باید حق را نصرت بدهید تا ایشان بتواند جهان را با شما اداره کند.

⭕️ کسی که تنهایی به اربعین می‌رود تا حال معنوی پیدا کند، امام‌زمان(ع) با کمک او می‌خواهد جهان را اداره کند؟! لااقل باید یک کار تشکیلاتی انجام دهد، چند نفر را اداره کند، یک سازمانی شکل بدهد و در زندگی جمعی و تشکیلاتی تمرین کند، تا بتواند برای امام‌زمان(ع) مفید واقع شود.

⭕️ تاحالا یک کاروان صدنفره به کربلا برده‌ای؟ توانسته‌ای یک جمع چندنفره را اداره کنی؟ در یک زندگی جمعی باهم تصمیم گرفته‌اید؟

? علیرضا پناهیان
? سازمان سراج-97.7.26
? متن کامل در: @panahian_text

@Panahian_ir

نظر دهید »
از امام زمان غافل نشویم
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

? ? ? ?
? ? ?
? ?

#دلنوشته

❗️از امام زمانمان غافل نشویم❗️

یه حدیث از پیامبر(صلی الله علیه)
هست که میفرمایند:
اگر بمیری وبه امام زمانت معرفت
نداشته باشی به مرگ جاهلی مرده ای

خب حالا چقدر امام زمانتو میشناسی؟
تاحالا راجع به امام غریبت کسب معرفت کرده ای؟!
شب و روز منتظر وچشم انتظارهست تابهش برسیم وبه سمتش حرکت کنیم.

? به خدا بی انصافیه اگه واسش
قدمی برنداریم.
امام زمان نیمه های شب برای گناهان
من و تو استغفار میکنه
تاکی میخوایم باگناهامون دل حضرت
رو به درد بیاریم؟!

هیچ میدونستی اگه صبح تاشب واسه امام حسین گریه کنی اما اگه به معرفت امام زمانت نرسی هنوز کامل نشدی؟!
پس یه کاری واسش انجام بدیم.

? قدم اول انجام واجبات و ترک محرماته…
حداقل تااونجاکه میتونیم.

? قدم دوم بعداز اشک وعزاداری هات
واس امام زمان دعاکن.
✅ وخدارو به حضرت زینب قسم بده
که فرجش رو زودتر برسونه.
(این فرموده ی امام زمان هست)

? ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ ?

نظر دهید »
صدای قدم
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

┄━•●❥ یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة ❥●•━┄

صدا می آید..
صدای قدم…
همانها که می گفتند《قدم قدم با یه علم ان شاءالله اربعین میام سمت حرم..》حال تک به تک،گروه به گروه،موکب به موکب به سمت حرم می روند! پیر و جوان از جان مایه گذاشته،بی هیچ ترسی به دیدار حسین شتافته اند. هر سال پرشورتر از قبل،خستگی نمی شناسند!

ندای لبیک یاحسین..
لبیک یا زینب…
لبیک یا مهدی به گوش می رسد..!
خبری در راه است…
خبری از جنس ظهور…!
خیل عظیم جمعیتی که با پای پیاده به راه افتاده اند،نشان دهنده اتفاقیست بی نظیر… زیارت کنندگان اربعین خبر ظهور منجی عالم بشریت را می رسانند،آری اینان منتظرانند..!
زیرا که منتظران مهدی عاشورای اند…

گفته ها حاکی از آن است که قبل از ظهور همه بشریت از شرق و غرب عالم،حسین را می شناسند. پس خبری در راه است! عالم حسین را شناخته اند،منتقم خون حسین در راه است.قلب گواهی میدهد که او می آید…

#فاطمه_قاف

#خبری_در_راه_است

#خبری_از_جنس_ظهور

نظر دهید »
زمان و رودخانه
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

زمان مانند یک رودخانه است . هرگز نمی توان به یک #آب دوبار دست زد ، آن جریان آبی که از مقابل ما گذشت ، دیگر باز نمی گردد

از هر لحظه ی زندگیمان لذت ببریم

? #نکته_های_ناب

http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50

نظر دهید »
امان از قضاوت های ما
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

#امان_از_قضاوت_های_ما

هیزم شکن صبح که از #خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است . شک کرد که #همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت

متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد ، مثل یک #دزد راه می رود و مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند ، پچ پچ می کند

آن قدر از شَک خود مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد ، لباس عوض کند و نزد #پلیس برود . همین که وارد #خانه شد ، تبرش را پیدا کرد

همسرش تبر را جابه جا کرده بود . مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را نگاه کرد ، ولی این بار #متوجه شد که او مثل یک #آدم شریف راه می رود ، حرف می زند و رفتار می کند…

? لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
? به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب ↶

http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50

━━━━━━━━━━━━

نظر دهید »
جمعه
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

“جمعه"ها باید
یک قلم برداشت
آغشته کرد به تمامِ رنگهاى پر از امید
پر از دوست داشتن
و کشید روى هفته اى که براى خودمان
خواسته یا ناخواسته،
“سیاه و سفید” کردیم
“جمعه” ها را باید رنگى سر کرد
رنگ دوست داشتن
رنگِ امید
رنگِ زندگى
رنگِ خانواده
پاک کنید تمامِ آنهایى که رفتند
و رنگ بپاشید روى دلتان
که اگر ذره اى دلشان با شما بود،
هیچ وقت رفتن را ترجیح نمیدادند!
بیخیالِ تمامِ آنهایى که گوشه ى ذهنتان را اِشغال کردند!

ما،
مسئولِ رفتارِ آدمها نیستیم،
خوبى اگر میکنیم،
باید براىِ دلِ خودمان باشد…
حالا یا قدر میدانند،
یا بى لیاقتىِ شان را فریاد میزنند!

#با_فروارد_کردن_پست‌ها

#ما_را_حمایت_کنید ?

? در کانال ? داستانڪ ?
هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و #مطالب_خواندنی همراه ما باشید ↙

http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2

نظر دهید »
خاطرات شهید 
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

❃↫ ? « بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن » ?
✫⇠ #خاطرات_شهید_کاظم_عبدالامیر

#از_جهالت_تا_شهادت

قسمت: 4⃣
✍ آشنایی با مرحوم ابوترابی

? ابتدا من در پادگان تکریت 5 با مرحوم ابوترابی آشنا شدم ولی قبل از اینکه ایشان را ببینم، درباره‌شان شنیده بودم و یک ذهنیت اینکه ایشان رهبری معنوی اسرا را دارد درباره‌اش داشتم.

? من به یک رازی در رابطه با ایشان رسیدم و آن اینکه ایشان تمام خصلت‌های اهل بیت را دارد شهامت، جهاد، وطن دوستی و…. علاوه بر اینها ایشان کاملا به زبان عربی تسلط داشت و این باعث آشنایی بیشتر من با ایشان شد.

? به غیر از آقای ابوترابی بیشترین خاطره را از حسین عبدالستار اسلامی، احدی، حسن محمدی و … دارم. البته بیشتر از همه ابوترابی را به یاد می‌آورم چون من بعد از تحول روحی، همه مشکلات خانواده‌ام را برای او تعریف می‌کردم چون به او ایمان آورده بودم و می‌دانستم که به عنوان یک مرد تمام عیار صبور و مؤمن بود و همه اسرا هم می‌دانستند که من چقدر با ایشان صحبت می‌کردم.

? «خداوند درباره‌ی اهمیت خوش اخلاقی و برخورد خوب با مردم به رسول خود در قرآن می‌فرماید: اگر اخلاق تو تند بود مردم از اطراف تو می‌رفتند.
یکی از کسانی که به این آیه به خوبی عمل کرد زنده یاد حجت‌الاسلام ابوترابی، مسئول امور آزادگان بود.

? آقای ابوترابی زمانی که در اردوگاه اسرا در عراق بود زیر شدیدترین شکنجه‌ها قرار داشت. اما هیچ‌گاه آه و ناله نکرد.

? افسر ارشد اردوگاه که بسیار ایشان را شکنجه می‌کرد ترفیع درجه گرفت و سرهنگ شد. مراسم جشن برای او در اردوگاه برگزار شد. همه افسران عراقی به او تبریک می‌گفتند.

? آقای ابوترابی از دوستانش خواست تا با کمی آرد و شکر یک کیک کوچک درست کنند. بعد کیک را در لای یک پارچه پیچید و به دفتر سرهنگ رفت.

? ایشان ارشد اردوگاه بود و به نمایندگی از دیگر اسرای ایرانی وارد اتاق سرهنگ شد. سرهنگ مثل همیشه با حالتی غرور آمیز گفت: چی شده؟ امروز توی جشن ما چی می‌خوای؟

? آقای ابوترابی پارچه را از روی کیک برداشت و گفت: ما و اسرا شنیده‌ایم که ترفیع درجه گرفته‌اید. برای عرض تبریک این کیک را از سهمیه آرد و شکر خودمان برای شما درست کردیم.

? نمی‌دانید این برخورد آقای ابوترابی چه تأثیری داشت! از آن روز برخورد این سرهنگ با همه اسرا تغییر کرد…

ادامہ دارد …
منبع:

http://babajang.blogfa.com/post/50

————————

https://www.farsnews.com/news/13940614000362/

? جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات ?
@khatere_shohada

نظر دهید »
خاطرات شهید 
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

❃↫ ? « بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن » ?
✫⇠ #خاطرات_شهید_کاظم_عبدالامیر

#از_جهالت_تا_شهادت

قسمت: 5⃣
✍ تحول عجیب

? آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان دفاع مقدس است می‌گوید: یکی از برادران کاظم، اسیر رزمندگان ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچه‌دار نمی‌شد، با این اوصاف کینه‌ خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی می‌دانست!

? در این میان آقای ابوترابی را بیشتر اذیت می‌کرد. او می‌دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد می‌کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچ‌گاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام می‌گذاشت!

? کاظم از هر فرصتی برای شکنجه روحی،‌ روانی و جسمی اسرا به ویژه آقای ابوترابی استفاده می‌کرد. ما هم به جسارت‌های او عادت داشتیم.

? تنها حسن کاظم عبدالامیر شیعه بودنش بود. از خانواده خوبی بهره برده بود. خانواده او به روحانیون و سادات احترام می‌گذاشتند. اما آقای ابوترابی آنجا حکم یک اسیر را داشت. نه یک روحانی سید. تا اینکه یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد!

? یک راست به سمت سید آزادگان آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و …

? اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمی‌زد. حتی به آقای ابوترابی احترام می‌گذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم چرا از آن روز که کاظم با شما صحبت کرد رفتارش تغییر کرده!؟

? ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانی‌ها را اذیت کنی.
اما مادرم دیشب خواب حضرت زینب(ع) را دیده و حضرت زینب(ع) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده!

? صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانی‌ها را اذیت می‌کنی؟ حلالت نمی‌کنم. حالا من آمده‌ام که حلالیت بطلبم.

? کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانواده‌اش را از حاج آقا می‌پرسید.

? بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه شهید ابوترابی بسیار خوب بود تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل می‌کرد.

? آقای ابوترابی می گفت: آقا جان کاظم فرد بسیار مؤمن و محترمی است، در طول مسیر راجع به اهل بیت (ع) قرآن و احکام سؤالات متعددی کرد، بنده هم پاسخ‌هایش را دادم. در واقع کاظم می‌خواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهره‌مند شود،‌ او شدیداً‌ علاقه‌مند به این سید بزرگوار شده بود…

ادامہ دارد …
منبع:

http://babajang.blogfa.com/post/50

————————

https://www.farsnews.com/news/13940614000362/

? جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات ?
@khatere_shohada

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 29
  • ...
  • 30
  • 31
  • 32
  • ...
  • 33
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • ...
  • 86

آخرین مطالب

  • مرحوم دولابی
  • عجیب ترین معلم دنیا
  • #نحوه_نگهداری_موادغذایی 
  • اصلاح طلب چیست؟  
  • اصلاح طلب چیست؟
  • البته با زانوی خودم
  • داریم..... اما نداریم!!
  • انتقاد رحیم پور از حوزه های علمیه و دانشگاه 
  • بخیل و کفش مهمان
  • نقشه شیطان 

آخرین نظرات

  • خورشید  
    • سمت خدا
    در ضرر آب سرد برای دندان
  • زكي زاده  
    • مائده
    در ضرر آب سرد برای دندان
  • MIMSHIN در جهت خنده، رمز خوشبختی 
  • MIMSHIN در اندیشه مثبت
  • MIMSHIN در صدام جاروبرقیه
  • زكي زاده  
    • مائده
    در خودم را به جریان زندگی سپرده‌ام
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در زمان در گذر است
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در از جهالت تا شهادت
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در ایرانیان از اصالت افتاده اند!!!
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در مقام مخلصین نزد خداوند
  • تســـنیم  
    • نگــــاه خـــــدا...
    در چالش نه به پلاستیک
  • زكي زاده  
    • مائده
    در ظنز جبهه (سیلی)
  • خورشید  
    • سمت خدا
    در وای بر کم فروشی
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در وای بر کم فروشی
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

سمت خدا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان