سمت خدا

|خانه
طنز جبهه
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

#طنز_جبهه

? عراقی سرپران

? اولین عملیاتی بود که شرکت می‌کردم. بس که گفته بودند ممکن است موقع حرکت به سوی مواضع دشمن، در دل شب عراقی‌ها بپرند تو ستون و سرتان را با سیم مخصوص از جا بکنند، دچار وهم و ترس شده بودم.

? ساکت و بی صدا در یک ستون طولانی که مثل مار در دشتی می‌خزید جلو می‌رفتیم. جایی نشستیم. یک موقع دیدم یک نفر کنار دستم نشسته و نفس نفس می‌زند. کم مانده بود از ترس سکته کنم. فهمیدم که همان عراقی سرپران است.
تا دست طرف رفت بالا معطل نکردم با قنداق سلاحم محکم کوبیدم توی پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم.

? لحظاتی بعد عملیات شروع شد. روز بعد در خط بودیم که فرمانده گروهانمان گفت: «دیشب اتفاق عجیبی افتاده، معلوم نیست کدام شیر پاک خورده‌ای به پهلوی فرمانده گردان کوبیده که همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانه بیمارستان شده.»
از ترس صدایش را در نیاوردم که آن شیر پاک خورده من بوده ام…

⏪ منبع: پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

@khatere_shohada

نظر دهید »
ادبیات ایران
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

? یک پروفسور فرانسوی در جشن بازنشستگی اش در دانشگاه سوربن فرانسه چنین گفت :
من عمرم را وقف ادبیات فارسی ایرانی کردم و برای اینکه به شما اساتید و روشنفکران جهان توضیح دهم که این ادبیات عجیب چیست ، چاره ای ندارم جز اینکه به مقایسه بپردازم و بگویم که ادبیات فارسی بر چهار ستون اصلی استوار است :
فردوسی ، سعدی ، حافظ و مولانا .
فردوسی ، هم سنگ و همتای هومر یونانی است و برتر از او .
سعدی ، آناتول فرانس فیلسوف را به یاد ما می آورد و داناتر از او .
حافظ با گوته ی آلمانى قابل قیاس است ، که او خود را ، شاگرد حافظ و زنده به نسیمی که از جهان او به مشامش رسیده ، میشمارد .
اما مولانا ، در جهان هیچ چهره ای را نیافتم ، که بتوانم مولانا را به او تشبیه کنم ، او یگانه است و یگانه باقی خواهد ماند ، او فقط شاعر نیست ، بلکه بیشتر جامعه شناس است و روانشناسی کامل ، که ذات بشر و خداوند را دقیق می شناسد ، قدر او را بدانید و به وسیله ی او خود و خدا را بشناسید .
من اگر تا پایان عمرم دیگر حرفی نزنم ، همین شعر برای همیشه کافی است :
باران که شدى مپرس ، این خانه کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدى ، پیاله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
باران ! تو که از پیش خدا مى آیی !
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست
بر درگه او چونکه بیفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست
با سوره ى دل ، اگر خدا را خواندى
حمد و فلق و نعره ى مستانه یکیست
از قدرت حق ، هر چه گرفتند به کار
در خلقت حق ، رستم و موریانه یکیست
گر درک کنى ، خودت خدا را بینى
درکش نکنى ، کعبه و بتخانه یکیست
─═हई ? @dastan_kootah ? ईह═─

نظر دهید »
حلال و حرام
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

ملا مهرعلی خویی در مسجد نشسته بود که جوانی برای سوالی نزد او آمد و گفت: پدرم قصاب است و در ترازو کم فروشی می کند، اما خدا در این دنیا عذابش نمی کند؟ آیا خدا هوای ثروتمندان را بیشتر دارد؟

ملامهرعلی گفت: بیا با هم مغازه پدرت برویم.

وارد مغازه پدر شدند، ملا مهرعلی از پدرش پرسید: این همه خرمگس های زرد آیا فقط در قصابی تو وجود دارد؟

قصاب گفت: ای شیخ درست گفتی من نمی دانم چرا همه خرمگس های شهر در قصابی من جمع شده و روی گوشت های من می نشینند؟

ملا گفت: به خاطر این که هر روز 2 کیلو کم فروشی می کنی، هر روز دوهزار خرمگس مامور هستند دو کیلو از گوشت های حرام را که جمع می کنی جلوی چشمان تو بخورند و کاری از دست تو بر نیاید.

ملا مهرعلی به انتهای مغازه رفت و چوب کوچکی از سقف کنار زد ، به ناگاه دیدند که زنبورهایی کندوی عسلی در کنار چوب سقف قصابی ساخته اند که عسل های شهد فراوانی دارد که قصاب از آن بی خبر بود، رو به پسر قصاب کرد و گفت:

پدرت هر ماه قدری گوشت اندازه کف دست به پیرزنی بی نوا می بخشد و این زنبور های عسل هم ، هدیه خدا به او بخاطر این بخشش است.

ملا علی رو به پسر کرد و گفت: ای پسر بدان که او حرام را بر می دارد و حلال را بر می گرداند هرچند حرام را جمع می کنی و حلال را می بخشی. پس ذره ای در عدالت او در این دنیا بر خود تردید راه نده.

مرحوم ملا مهرعلی خویی صاحب قصیده معروف (( ها علی بشر کیف بشر)) است که مزارش در تپه ای در خروجی شهر خوی قرار دارد و حدود 150 سال پیش در این مکان دفن شده است. در شهر خوی مشهور است که او وصیت کرد در تشیع جنازه من همه مردم شهر بیایند، و کسی خانه خود ننشیند. زمانی که جنازه او را برای دفن می بردند، زلزله ای مهیب آمد و شهر را ویران و بسیاری را کشت و آنجا بود مردم فهمیدند پیام وصیت او چه بود.

نظر دهید »
انسان 250ساله
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

? #انسان250ساله

◼ از آن روزی که پیغمبر از دنیا رفته است، 25سال گذشته است. در این 25سال، وسعتِ کشورِ اسلامـی صدها برابر شده؛ نه 2برابر و 3برابر و 10برابر.
یعنی آن روزی که أمیرالمؤمنین به حکومت رسید، از آسیـای میانه تا شمال آفریقا - یعنی مصـر - در حیطهٔ قدرت حکومت اسلام بود.
? از دو دولت بزرگِ همسایهٔ دولتِ اسلامیِ اول کار - یعنی ایران و روم - یکی به کلی منهدم شده بود، که حکومت ایران بود و تمام سرزمینِ ایرانِ آن روز در اختیار اسلام قرار گرفته بود.
?بخش عمده ای از سرزمین روم هم - که شامات و فلسطین و موصل و بقیهٔ جاها بود - در اختیار اسلام قرار گرفته بود. چنین رُقعه1ٔ وسیعی در اختیار اسـلام بود؛
? بنابراین ثروت زیادی بوجود آمده بود؛ ? دیگر فقر و کمبود و کم غذایی وجود نداشت؛ ? طلا رایج شده بود، پول زیاد شده بود، ?ثروت های فراوان بوجود آمده بود.
لذا کشورِ اسلامی ثروتمند شده بود.. خیلی ها از رفاهِ بیش از اندازه لازم برخوردار شده بودند.
? اگر علی را از این وسط حذف می کردیم، ممکن بود تاریخ اینطور قضاوت کند که اصول اسـلامـی و ارزش های نبـوی خوب بود؛ اما در همان دورهٔ مدینة النـّبی ، همان دورهٔ کوچکی و فقر جامعه اسلامی .
⚪ اما بعد از اینکه جامعهٔ اسلامی بزرگ شد و با تمدّن های گوناگون آمیخته شد، از ایران و روم فرهنگ ها و تمدن های مختلف وارد زندگی مردم شدند و ملت های گوناگون، همه زیر چتر جامعهٔ اسلامی قرار گرفتند، دیگر آن اصول ،کافـی نیست و نمی تواند کشور را اداره کند.
? أمیرالمؤمنین در این 5سال با عمل و سیره و شیوهٔ حکومت خود نشان داد که نه، همان اصول درخشان صدر نبـوّت - همان توحید ، همان عدل، همان انصاف و مساوات ، همان برابری بین انسان ها - با خلیفهٔ مقتدری مثل أمیرالمؤمنین قابل اجراست. ↩ این چیزی است که در تاریخ مانده است.
? هرچند بعد از أمیرالمؤمنین این روش ادامه داده نشد، اما ایشان نشان داد که اگر حاکم اسـلامی و مدیرانِ جامعه و مدیران مسلمان تصمیم داشته باشند، بنا داشته باشند و اعتقادِ راسخ داشته باشند، می توانند همان اصول را در دوران گسترش منطقهٔ حکومت اسلامی و پدید آمدن شرایط گوناگون و جدید زندگی، باز هم اجرا کنند و مردم را از آن بهره مند نمایند.…

⚪ معلوم است ، عدالت اجتماعی در یک جامعهٔ ده، پانزده هزار نفریِ مدینه کجا ، عدالت اجتماعی در یک جامعهٔ چندین ده میلیونی و چندین صدمیلیونیِ حکومت دوران أمیرالمؤمنین کجا؟ ⁉
…و أمیرالمؤمـنین این کارها را کرد ?

نظر دهید »
حسرت
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

باز در بین حسرت و شادی
دلِ آشفته در به در شده است
خبر خوبِ تازه ام این است:
دوستم عازم سفر شده است

هیجانی غریب دارد او
حق ندارم که غرق غم باشم
- “کربلایی شدم حلالم کن…
میروم اربعین حرم باشم”

میدهم با کنایه و شوخی
ضمن خندیدنم جوابش را:
- “من حلالت کنم؟ نخواهم کرد!
مگر اینکه ببینی خوابش را!

شرط دارد رفیق! آسان نیست
که حلالت کنم به این زودی!
باید ای دوست مطمئن باشم
به منِ ساده میرسد سودی!”

-"شرط دارد؟! ولی… بگو! باشد!
چاره ام چیست؟ عازمم فردا!”
بغض و خنده چقدر قاطی شد:
- “به خدا گریه لازمم فردا!”

از نگاهش سوال میبارد
گرم توضیح میشوم حالا:
- “میروی کربلا به یادم باش
زائر اربعینیِ آقا…

جای من گریه کن کمی لطفا
اگر آبی به دستتان دادند…
یا اگر دختری زمین افتاد…
یا اگر ظهر شد اذان دادند…

جای من گریه کن اگر در راه
تازه شد درد زخم پاهایت…
روضه خوان از رقیه حرفی زد…
بین فریاد وا حسینایت…

یا اگر که خدا نکرده خودت
خسته بودی به قدر یک عالم…
چادرت در مسیر خاکی شد…
تنه ای زد کسی به تو محکم…

آخرش هم… بایست رو به حرم
جای من مدتی نگاهش کن
بگو آقا رفیق من بد نیست
یا اباالفضل! سر به راهش کن

بگو از کاروان که جا مانده
ناخوش است و عجیب دلتنگ است
حسرت کربلا به دل دارد
گرچه حتما کمی دلش سنگ است

اذن میخواهد از شما آقا
تا بیاید به کربلا یکبار
حرمت را ندیده تا امروز
همه ی غصه های او به کنار…

باقی صحبتم بماند چون
وقت تنگ است و حرف ها بسیار
قول دادی که یاد من باشی!”
- “چشم! هستم سر قرار و مدار”

کوله اش را به دوش میگیرد
میشود سمت کربلا راهی
زیر لب با گلایه میگویم:
چه خداحافظی جانکاهی!

برو ای زائر! ای رفیق شفیق!
که دعا میکنم من از امشب
به سلامت به مقصدت برسی
رهرو راه حضرت زینب

که در آن راه باورم این است
ماه آبان بهار خواهد بود
و برای قدم زدن هایت
جاده چشم انتظار خواهد بود…

#فاطمه_عارف_نژاد

نظر دهید »
خدا را تسبیح کن
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

#خدا_را_تسبیح_کن

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میفرمود : #بطری وقتی پر است اگر بخواهی خالی اش کنی باید خمش ‌کنی

هر چه خم شود خالی تر می ‌شود . اگر کاملا رو به #زمین گرفته شود سریع تر خالی می ‌شود

دل آدم هم همین طور است ، گاهی وقت‌ ها پر می‌ شود از غم ، از #غصه ، از حرف ‌ها و طعنه‌ های دیگران

قرآن می‌ فرماید : هر گاه دلت پر شد از #غم و غصه ها ، خم شو و به خاک بیفت . این نسخه ‌ای است که #خداوند برای پیامبرش پیچیده :

فرمود ما قطعا می ‌دانیم و اطلاع داریم ، دلت می ‌گیرد ، به خاطر حرف‌ هایی که می ‌زنند. سر به #سجده بگذار و خدا را #تسبیح کن . سوره حجر آیه 98…

? لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
? به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب ↶

http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50

━━━━━━━━━━━━

نظر دهید »
اربعین در کربلا چه گذشت
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

❓ اربعین در کربلا چه گذشت؟
❓ چرا زیارت کربلا در این روز مستحب شمرده شد؟
❓ چرا زیارت اربعین مورد تأکید امامان اهل بیت است؟

__________________

✅ پاسخ: ? ? ? ?

? مى دانیم که از سنّت هاى بیستم صفر و اربعین حسینى زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام)است. در روایتى از امام حسن عسکرى(علیه السلام) آمده است: «نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: به جا آوردن پنجاه و یک رکعت نماز در هر شب و روز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر بر دست راست نهادن، و پیشانى را به هنگام سجده، بر خاک گذاردن و بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن».(1)
همچنین براى این روز زیارت مخصوصى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است.(2)
از گذشته دور تا زمان ما، هر زمان که شیعیان فرصتى پیدا مى کردند، روز اربعین حسینى را به کربلا مى رفتند و با شور و هیجان و اخلاص، آن حضرت را زیارت مى نمودند. در این سال ها نیز میلیون ها عاشق دلسوخته اربعین را به کربلا مى روند و شهیدان کربلا را زیارت مى کنند.

❓ اکنون پرسش آن است که چرا چنین زیارتى در این روز مستحب شمرده شد؟

? مرحوم علاّمه مجلسى در زاد المعاد مى نویسد: «چون جابر که از بزرگان صحابه بود، اساس این کار را گذاشت، مى تواند دلیل فضیلت زیارت آن حضرت در این روز شده باشد» ولى با این حال، احتمال مى دهد وجوه دیگرى داشته باشد که بر ما مخفى است.(3)

? امّا به نظر مى رسد که نمى تواند این همه اهتمام نسبت به زیارت اربعین و آن را از علائم مؤمن شمردن و نقل زیارت نامه اى مخصوص از سوى امام صادق(علیه السلام)، به صرف زیارت آن حضرت از سوى جابر بن عبدالله انصارى در اربعین باشد; به ویژه آنکه زیارت اربعین ویژه امام حسین(علیه السلام) است و درباره هیچ یک از دیگر معصومان چنین زیارتى وارد نشده است.

? بلکه همانطور که دانشمند بزرگ و محقّق شهیر ابوریحان بیرونى گفته است: «وَفِی الْعِشْرینَ رُدَّ رَأْسُ الْحُسَیْنِ(علیه السلام)إلى جُثَّتِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ، وَ فیهِ زِیارَةُ الاَْرْبَعینَ; در بیستم صفر سر مطهّر امام حسین(علیه السلام) به پیکرش بازگردانده شد و همراه آن به خاک سپرده شد و در همین روز زیارت اربعین وارد شده است»،(4) زیارت اربعین پس از الحاق سر آن حضرت به بدنش در روز بیستم صفر، سنّت گردید و مى دانیم سر مبارک آن حضرت توسط امام سجاد(علیه السلام) به کربلا آورده شد;

? لذا به نظر مى رسد که این همه اهمیّت زیارت اربعین نه به خاطر زیارت آن حضرت توسط جابر عبدالله انصارى در چنین روزى است، بلکه به سبب الحاق سرهاى شهدا در این روز توسط امام سجاد(علیه السلام) و زیارت آن قبور پاک، توسط امام(علیه السلام) و کاروان حرم حسینى در اربعین است و این عمل، از شعائر مهم شیعه و در کنار 51 رکعت نماز و سجده بر خاک، مطرح شد.

? از این رو، علاّمه مجلسى در زادالمعاد مى نویسد: «مشهور آن است که سبب تأکید زیارت آن حضرت در این روز، آن است که امام زین العابدین(علیه السلام) با سایر اهل بیت در این روز بعد از مراجعت از شام به کربلاى معلّى وارد شدند و سرهاى مطهّر شهداء را به بدن هاى ایشان ملحق کردند».(5) هرچند خود او ورود آنها را در بیستم صفر به کربلا بعید مى داند، ولى سخنان وى نشان مى دهد که در زمان مرحوم علاّمه مجلسى نیز این نکته مشهور بوده است که اهمیت زیارت اربعین، به سبب زیارت شهداى کربلا و الحاق سرها به بدن ها توسط امام زین العابدین(علیه السلام) بوده است.

? در نتیجه با توجه به این نکته که اربعین فى حدّ نفسه امتیازى ندارد، آن گونه که شب هاى جمعه و نیمه شعبان و لیالى قدر و عیدَیْن و عرفه، بر سایر ایام و لیالى امتیاز دارند، باید در اربعین امام حسین(علیه السلام)حادثه ویژه اى اتفاق افتاده باشد که آن را از سایر روزهاى قبل و بعدش ممتاز ساخته باشد و این جز با الحاق سرهاى شهدا به بدن هایشان و زیارت قبور شهدا توسط امام سجاد(علیه السلام) و کاروان همراه،نمى تواند باشد.
__________________
? پی نوشت:
1 . مصباح المتهجد، ص 787 و اقبال، ص 589.
2. رجوع کنید به: مفاتیح نوین، زیارت اربعین، (ص 393).
3. زاد المعاد، ص 402.
4. الآثار الباقیة، ص 331.
5. زادالمعاد، ص 402.

منبع : https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=11092&catid=6514&pid=61827

__________________
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup

#ایتا ? ?

https://eitaa.com/mobahesegroup

#سروش ? ?

http://sapp.ir/mobahesegroup

نظر دهید »
مثل والیبال
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

مثل والیبال!
null
توی بازی والیبال وقتی توپ را به آن طرف تور پرتاب می‌کنی از دو حال خارج نیست، یا طرف جواب می‌دهد یا نمی‌دهد. اگر جواب داد هیچ‌کدام برنده نیستید، اما اگر جواب نداد شما برنده‌اید و امتیاز خواهید گرفت.
زندگی بی‌شباهت به این بازی نیست. یعنی شما به دوست، همسایه و همسر خود خدمت می‌کنی. آن‌ها هم متقابلاً به شما احسان و لطف می‌کنند، و در این صورت هیچ‌کدام برنده نیستید، یا بهتر بگویم این بازی بازنده ندارد. اما اگر شما خدمت کردید و آن‌ها به هر دلیلی پاسخ ندادند، اینجاست که شما برنده‌اید.
این را گفتم که نگویی بشکند این دستی که نمک ندارد! تازه باید شاد و خوشحال هم باشی.

نظر دهید »
مثل موج آب
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

مثل موج آب!
null
موج آب حوض را می‌شود با دست صاف کرد؟ امکان ندارد. تازه همین که دست می‌زنی خودش ایجاد موج می‌کند، یعنی بدتر می‌شود که بهتر نمی‌شود.
به همین خاطر بهترین کار این است که دست نزنی، تا خودش درست شود و غالباً هم درست می‌شود.
خطا و لغزش در دیگران هم چیزی شبیه موج آب است. دخالت کردن، نصیحت نمودن مثل دست‌کاری موج است، یعنی کار را خراب‌تر می‌کند.
پس اگر از همکار، همسایه، همسر و یا فرزند خود لغزشی می‌بینیم، به روی خود نیاوریم، بلکه بگذاریم زمان بگذرد، شاید خودش به خطای خود پی ببرد.
و این نسخه‌ای است که اهل بیت: برای ما پیچیده‌اند و گفته‌اند: دو سوم دین تغافل است؛ یعنی خود را به غفلت زدن و نادیده و ناشنیده گرفتن.

نظر دهید »
مثل سنگریزه
ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

مثل سنگریزه!
null
وقتی یک سنگریزه به درون حوض و یا استخر می‌افکنی چه اتفاقی می‌افتد؟ اول حلقه‌ای کوچک پدید می‌آید و بعد پیش می‌رود، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود تا این‌که تمام سطح آب را فرا می‌گیرد.
گناه نیز از همین دست است. وقتی انجام می‌شود به مرور پیش می‌رود؛ تو گویی تمام عالم و آدم خبردار می‌شوند.
در ادارات و بانک‌ها دیده‌ای میان برگه‌ها، برگه‌های کاربن گذاشته‌اند و شما کافی است روی یک برگه بنویسی آن گاه چه بخواهی و چه نخواهی همان نوشته نیز بر برگه‌های دیگر هم منعکس می‌شوند و تمامی برگه‌ها از آن محتوا خبردار می‌شوند.
از همین روست که علی(ع) فرمودند: اگر از زیر درختی گذشتی و شاخه آن بر صورت تو خط و خدشه‌ای انداخت، بپذیر که روزی خطایی کرده‌ای و این خط در آن خطا ریشه دارد.
و این یعنی هر چه می‌کنید، گویی به تمام عالم رونوشت می‌خورد و مخابره می‌شود، و گرنه آن شاخه درخت از کجا می‌فهمد؟
سعدی می‌گفت: شبانه در سحرگاه برمی‌خیزم و با خدای خود راز و نیازی می‌کنم، اما فردا وقتی به بازار آمده یا به مسجد می‌روم مردم به گونه‌ای دیگر با من روبه‌رو می‌شوند و رفتار می‌کنند، تو گویی از احوال شبانه من باخبرند.
«هر سحر از عشق دمی می‌زنم
بار دگر می‌شنوم بر ملا»
بنابراین عالَم، عالَم بازتاب و انعکاس است. پس این سخن که کاری کردم و کسی ندید و نفهمید بیشتر به یک شوخی شبیه است.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 30
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 34
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 86

آخرین مطالب

  • مرحوم دولابی
  • عجیب ترین معلم دنیا
  • #نحوه_نگهداری_موادغذایی 
  • اصلاح طلب چیست؟  
  • اصلاح طلب چیست؟
  • البته با زانوی خودم
  • داریم..... اما نداریم!!
  • انتقاد رحیم پور از حوزه های علمیه و دانشگاه 
  • بخیل و کفش مهمان
  • نقشه شیطان 

آخرین نظرات

  • خورشید  
    • سمت خدا
    در ضرر آب سرد برای دندان
  • زكي زاده  
    • مائده
    در ضرر آب سرد برای دندان
  • MIMSHIN در جهت خنده، رمز خوشبختی 
  • MIMSHIN در اندیشه مثبت
  • MIMSHIN در صدام جاروبرقیه
  • زكي زاده  
    • مائده
    در خودم را به جریان زندگی سپرده‌ام
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در زمان در گذر است
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در از جهالت تا شهادت
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در ایرانیان از اصالت افتاده اند!!!
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در مقام مخلصین نزد خداوند
  • تســـنیم  
    • نگــــاه خـــــدا...
    در چالش نه به پلاستیک
  • زكي زاده  
    • مائده
    در ظنز جبهه (سیلی)
  • خورشید  
    • سمت خدا
    در وای بر کم فروشی
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در وای بر کم فروشی
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

سمت خدا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان