سمت خدا

|خانه
قعر دوزخ
ارسال شده در 26 مهر 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

#داستان_آموزنده

? سرگذشت واقعی وآموزنده تحت عنوان

#من_ازقعردوزخ_می_آیم…!

? #قسمت_هفتم

با خودم عهد کرده بودم بعد از خوب شدن مادر قید آن کار را بزنم اما نتوانستم. پول حرام به دهانم مزه کرده بود.

مخصوصا حالا که شده بودم دست راست رئیس تشکیلات باند و حسابی پول و پله ایی8 بهم زده بودم و ترسم ریخته بود،

دیگر دلم نمی خواست موقعیتی که داشتم را از دست بدهم. اوایل از تصور اینکه آه و ناله هزاران مادر پشت سرم باشد واهمه داشتم اما حالا با خودم می گفتم:
« به قول کیان ما که به زور معتادشون نمی کنیم. خودشون میان سراغ من و امثال من!»
ظرف سه سال آنقدر وضع مالی ام خوب شده بود که همه فامیل مخصوصا عمو که حالا ورشکست شده و تمام دارایی اش را از دست داده بود، انگشت حیرت بردهان می گزیدند.

باز هم رفت و آمدهای فامیل که خوب می دانستم فقط به خاطر پول است از سرگرفته شد و مادر هر بار که کسی به خانه مان می آمد به مدرک جعلی لیسانس من که آن را قاب کرده و به دیوار زده بود( برای اینکه مادر را خوشحال کنم و تصور کند درسم به پایان رسیده با پول مدرک خریده بودم) اشاره می کرد و می گفت:

«خدا رو شکر که پسرم عاقل و سربه راهه. خدا رو شکر که مثل پدرش یه مرد بار اومده نه مثل عموش یه نامرد!»

وقتی مادر این حرفها را می زد دلم برایش می سوخت. او که نمی دانست من طی این سالها به چه خونخواری تبدیل شده ام تصور می کرد مهندس یک شرکت بزرگ هستم و هر روز صبح با آیه الکرسی خواندن و از زیرقرآن رد کردنم، مرا راهی شرکت کذایی می کرد و همین دعاهای مادر بود که مرا از قعر دوزخ بیرون کشید..

کیان همیشه مرا مسخره می کرد و می گفت:
«تو خیلی بی عرضه و پخمه هستی!

یه کم از من یاد بگیر، نصف زیبایی چهره تو رو ندارم اما در عوض ده تا دوست دختر دارم و مخ هر کدومشون رو به نوعی زدم!»

او به قول خودش از این تفریحات سالم! زیاد داشت و هر چند وقت یکبار دختری را به قصد از دواج فریب می داد و بعد هم استدلال همیشگی اش را می آورد که: «مگه من مجبورشون می کنم؟

خودشون حواسشون رو جمع کنن و خام حرفای من نشن!» من هر چند در باتلاق غرق شده بودم ولی هرگز به خودم اجازه نمی دادم که دختری را بی آبرو کنم.

کیان را دیده بودم که چطور با دختران جوان و زیبا دوست می شد و بعد از اینکه اعتمادشان را جلب می کرد آنها را به قصد اینکه مادرش می خواهد عروس آینده اش را ببیند، به خانه می آورد و سپس زن مسن تشکیلاتمان نقش مادر کیان را بازی می کرد و کیان با خوراندن داروی بیهوشی که در شربت وشیرکاکائو و… می ریخت به دختران بخت برگشته، آنها را بیهوش و سپس ازشان سوء استفاده می کرد.

خانه پر بود از دوربین های مدار بسته و کیان دختران فریب خورده را تهدید می کرد و می گفت: «اگه به فکر شکایت و این جور حرفا باشین در عرض سه ثانیه این فیلم ها رو تو کل شهر پخش می کنم!»….

? ادامه دارد⬅️⬅️⬅️

? داستان های واقعی و آموزنده در کانال ? ?

http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017

#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️

http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727

#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان ?

نظر دهید »
دوست و دست
ارسال شده در 26 مهر 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

? ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺩﺳﺖ
ﺗﻜﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ
ﺍﻣﺎ ﻛﻢ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺗﻜﺎﻧﻢ ﺩﺍﺩﻧﺪ
ﺩﻭﺳﺖ
ﻭﺩﺳﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ
ﻭﻟﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺍﻧﺪﻙ است

نظر دهید »
زیارت اربعین
ارسال شده در 26 مهر 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

? زیارت اربعین یکی از جلوه‌های زیارت مُشتاقین است.

✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:

«همه زائرین، در حال فرار از غفلت‌ها و شرک‌ها به‌سوی خدا هستند؛ ولی کسانی که با اشتیاق به زیارت می‌روند، درجات خاصی دارند. ابن‌قولویه در کتاب “کامل‌الزیارات” بابی باز کرده است به نام زیارت مشتاقین [با ثواب‌های شگفت‌انگیز].
? زیارت اربعین یکی از جلوه‌های زیارت مُشتاقین است؛ یعنی کسانی که اربعین به کربلا می روند، قرض، فقر، بیماری و حتی جهنم و بهشت را در نظر ندارند بلکه مقصدشان خود امام حسین(ع) است. کسانی که در اربعین به زیارت کربلا می‌روند، خواب و غذا برای خودشان در نظر نمی‌گیرند؛ آنها دنبال امام حسین(ع) هستند؛ در این صحنه‌ها اشتیاق به امام حسین(ع) می‌جوشد.
هم این زائرین، مشتاق هستند و هم کسانی که از این زائرین پذیرایی می‌کنند. گاهی یک‌سال زحمت می‌کشند که بتوانند یک روز از زائرین امام حسین(ع) پذیرایی کنند. در این پذیرایی همه حول محور امام(ع) جمع شده‌اند و همه تعلقات دیگر رنگ می‌بازد؛ مثل نژاد و رنگ و عرب و عجم بودن. فرد پذیرایی‌کننده، شأن خودش را فراموش می‌کند. گاهی او رئیس یک قبیله است ولی شئون خودش را کنار می‌گذارد و پای زائر را می‌شوید و خدمات می‌دهد. پس کسانی هم که پذیرایی می‌کنند دنبال چیزی نیستند و فقط دنبال شوق به امام حسین(ع) هستند. زائر هم در این مکان‌ها احساس غربت نمی‌کند و آنجا را مثل منزل خودش می‌داند…».
?کانال فقه و انقلاب?

@feghvaenghelab

نظر دهید »
شهید ضرغام
ارسال شده در 26 مهر 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

❃↫ ? « بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن » ? قسمت 14
✫⇠ #خاطرات_شهید_شاهرخ_ضرغام

#از_جهالت_تا_شهادت

✍ توبه

? شاهرخ ادامه داد شما نمی دانی توی این کابارهها و هتلهای تهران چه خبره ، اکثر این جور جاها دســت یهودی هاســت ، نمیدونید چقدر از دخترای مسلمون به دست این نا مسلمونها بی آبرو میشن . شــاه دنبال عیاشی خودشه ، مملکت هم که دست یه مشت اسرائیل ، این وسط دین مردمه که داره از دست میره . و وقتی بحث به اینجا رســید حاج آقا داشــت خیره خیره تو صورت شاهرخ نگاه میکرد ، بعد گفت : آقا شاهرخ ، من شما را که میبینم یاد مرحوم طیب میافتم .

? حاج اقا ادمه داد : طیب در روزگار خودش گنده لاتی بود ، مدتی هم وابسته به دربار،حتــی یکبار زده بود تو گوش رئیس پلیس تهران ، ولی کاری باهاش نداشــتند . همین آقای طیب را بعد از پانزده خرداد گرفتند و گفتند : شــرط آزادی تو ، اینه کــه به خمینی دشــنام بدی . بعد هم بگی که من از او پــول گرفتم تا مردم را به خیابانها بریزم ، اما او عاشــق امام حســین (ع) و آزاد مرد بود . قبول نکرد . گفت: دروغ نمی گم . توی همین تهران هم طیب رو به رگبار بستند . بعد ادامه داد: طیب این درس عاشورا را خوب یاد گرفته بود که مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است .

? ســه روز از عاشــورا گذشته . شــاهرخ خیلی جدی تصمیم گرفته بود . کار در کابــاره را رهــا کرد . فردا صبح هم رفتیم مشهد . وارد صحن اسماعیل طلائی شدیم . یکدفعه دیدم کنار درب ورودی ، شاهرخ روی زمین نشست . رو به سمت گنبد . خیره شد به گنبد و شروع کرد با آقا حرف زدن . مرتب می گفــت: خدا ، من بد کردم . من غلط کردم ، اما می خوام توبه کنم . خدایا منو ببخش ! یا امام رضا (ع) به دادم برس . من عمرم رو تباه کردم . اشــک از چشمان من هم جاری شد . شاهرخ یکساعتی به همین حالت بود . خلاصه دو روز مشهد بودیم و بعد برگشتیم تهران ، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد . همه خلافکارهای گذشته را رها کرد .

ادامه دارد
منبع:
? کتاب شاهرخ ,حر انقلاب اسلامی
? کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا)

? جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات ?
@khatere_shohada

نظر دهید »
زن بدکاره
ارسال شده در 26 مهر 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

? زن بدکاره

در زمانهای قدیم زن زانیه ای بود که هروقت بچه ای از طریق نامشروع می زائید به تنوری می انداخت. و آنهارا می سوزاند، تا اینکه اجلش رسید و مُرد. اَقربای و خویشان او، زن را غسل و کفن کردند و نماز برایش خواندند و بخاکش سپردند، ولی یک وقت متوجه شدند زمین جنازه این زن بدکاره را قبول نمی کند و به بیرون انداخته آن عده که در جریان دفن این زن بدکاره شرکت داشتند احساس کردند شاید اشکال از زمین و خاک باشد، جنازه را در جای دیگر دفن کردند، دوباره صحنه قبل تکرار شد، یعنی زمین جسد را نپذیرفت و این عمل تا سه مرتبه تکرار شد. مادرش متعجب شد رفت پیش عالمی بزرگ وگفت ای بنده نیک خدا بفریادم برس… و جریان را برای حضرت بازگو کرد و متمسک و ملتجی به ان گردید، عالم وقتی جریان را از زبان مادرش شنید و متوجه شد کار آن زن زنا و سوزاندن بچه های حرامزاده بوده، فرمود هیچ مخلوقی حق ندارد مخلوق دیگر را بسوزاند، و سوزاندن به آتش فقط بدست خالق است.
مادر آن زن بدرکاه به به ان پیر دنیا دیده گفت حالا چه کنم، عالم گفت: مقداری از خاک تنوری را که فرزندانش درون آن. سوزانده همراه جنازه اش در قبر بگذارید مادر، زن زانیه مقداری از خاک تنور را همراه جنازه گذاشت دیگر تکرار نشد.
وجنازه را دفن کردن

http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727

#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان ?

نظر دهید »
اربعینی ها یادتان باشد 
ارسال شده در 26 مهر 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

?اربعینی ها ! ?

? یادتان باشد که ستون به ستون را
مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید . ..

اربعینی ها !
? وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهن هایشان می نوشتند : یا زیارت ، یا شهادت

اربعینی ها !
? میان ِ هروله های بین الحرمین ،
یاد کنید از شهـــــــدایی که
در آرزوی زیارت ِ شش گوشه ی اربابـــ
پرپر شـــدند …

اربعینی ها !
? یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای
مهران … چزابه … #حاج_عمران …
شلمچه ..

? ?

نظر دهید »
نرم افزار جامع اربعین
ارسال شده در 26 مهر 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

♨️نرم افزار جامع اربعین

همراه هوشمند شما در پیاده روی اربعین

امکانات نرم افزار

لیست مهم ترین امکانات همراه هوشمند شما در راهپیمایی اربعین

⭕️اماکن
معرفی اماکن مذهبی شهرهای نجف، کربلا، سامرا و کاظمین همراه ادعیه و زیارات هر کدام از اماکن

⭕️اخبار
معرفی اماکن مذهبی شهرهای نجف، کربلا، سامرا و کاظمین همراه ادعیه و زیارات هر کدام از اماکن

⭕️زائریاب
یافتن دوستان
و …

@ammarpress عمار پرس
دانلود ?

نظر دهید »
میدانی مادر کیست؟
ارسال شده در 26 مهر 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

❤ #عاشقانه_شهدا

#طلاییه ❤ ️
.
یک خانمی باردار بود!
و اصرار بر سفر #کربلا…
همسرش بهش گفت بیا و نریم کربلا؛
ممکنه بچه از دست بره…
.
کربلا رفتند…
حال خانم بد شد!
و دکتر گفت بچه مرده…
این خانم با آرامش تمام گفت درست میشه!!!
.
فقط کارش اینه که برم کنار ضریح امام حسین…
بعد خودشان هوای ‌ما را دارند!
.
در کنار ضریح امام حسین بعد از #اشک ، بیحال شد و خوابید!
خواب دید که بانویی یه بچه را توی بغلش گذاشته!!
از خواب بلند شد…
.
و بعد ملاقات دکتر؛
دکتر گفت این بچه همان بچه‌ای که مرده بود نیست!!
معجزه شده…
.
.
می دونید این خانم کیه؟
مادر #حاج_ابراهیم_همت !! ?
که وقتی سر بچه‌اش جدا شد در #طلاییه…
و خواستن پیکر را داخل #قبر بگذارن؛
به #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها گفت:
خانم #امانتی ‌تان را بهتان برگرداندم…

روایت:حاج حسین یکتا ?

#ما_غایبیم_او_منتظر_ماست• ?

الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج

•┈┈••✾• ? ? ? •✾••┈┈•

http://eitaa.com/golestanekhaterat

https://sapp.ir/golestanekhaterat

? لطفا درنشر، لینک حذف نشود…

•┈┈••✾• ? ? ? •✾••┈┈•

نظر دهید »
یک صلوات 
ارسال شده در 26 مهر 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

? آیت الله بهجت:

? خدا می داند که یک #صلواتی را که انسان بفرستد و برای میتی هدیه کند،چه معنویتی،چه صورتی ،چه واقعیتی برای همین یک #صلوات است…

✳️✳️بپیوندید:

http://eitaa.com/joinchat/2755330048Cb7c070550d

نظر دهید »
ترفند 
ارسال شده در 26 مهر 1397 توسط خورشید در بدون موضوع

? برای اینکه برنج به ته دیگ نونی قابلمه مون نچسبه روی نون رو باید کمی خیس کرد .

#ترفند_آشپزی

@tarfandony

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 69
  • 70
  • 71
  • ...
  • 72
  • ...
  • 73
  • 74
  • 75
  • ...
  • 76
  • ...
  • 77
  • 78
  • 79
  • ...
  • 86

آخرین مطالب

  • مرحوم دولابی
  • عجیب ترین معلم دنیا
  • #نحوه_نگهداری_موادغذایی 
  • اصلاح طلب چیست؟  
  • اصلاح طلب چیست؟
  • البته با زانوی خودم
  • داریم..... اما نداریم!!
  • انتقاد رحیم پور از حوزه های علمیه و دانشگاه 
  • بخیل و کفش مهمان
  • نقشه شیطان 

آخرین نظرات

  • خورشید  
    • سمت خدا
    در ضرر آب سرد برای دندان
  • زكي زاده  
    • مائده
    در ضرر آب سرد برای دندان
  • MIMSHIN در جهت خنده، رمز خوشبختی 
  • MIMSHIN در اندیشه مثبت
  • MIMSHIN در صدام جاروبرقیه
  • زكي زاده  
    • مائده
    در خودم را به جریان زندگی سپرده‌ام
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در زمان در گذر است
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در از جهالت تا شهادت
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در ایرانیان از اصالت افتاده اند!!!
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در مقام مخلصین نزد خداوند
  • تســـنیم  
    • نگــــاه خـــــدا...
    در چالش نه به پلاستیک
  • زكي زاده  
    • مائده
    در ظنز جبهه (سیلی)
  • خورشید  
    • سمت خدا
    در وای بر کم فروشی
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در وای بر کم فروشی
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

سمت خدا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان