❃↫?« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »?
✫⇠ #خاطرات_شهید_مهیار_مهرام
#از_جهالت_تا_شهادت
✫⇠قسمت: 7⃣
✍گمنامی
?به سختی مهیار را شناختم. یک گردنبند نقره از دوران انگلیس در گردنش بود. از روی همان گردنبند او را شناختم. بقیه هم بچه های سپاه سروآباد بودند که به دست ضد انقلاب به طرز فجیعی به شهادت رسیده بودند.
?پیکر مهیار به تهران منتقل شد. اما خانواده اش او را تشییع نکردند. پیکر او بدون تشییع در قطعه ی 28 بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
?مراسم ختم او فقط سیزده نفر شرکنت کننده داشت! او غریب و گمنام تشییع و تدفین شد. اما برای مراسم چهلم او، به سراغ بچه های لشکر رفتم و ماجرای این بسیجی غریب را تعریف کردم.
بسیجی های لشکر دسته ی عزاداری راه انداختند و او را از غربت در آوردند.
خیابان یوسف آباد از اکثریت جمعیت بسته شده بود.
?خواهران او از ایران رفتند. پدرش در سوئیس از دنیا رفت. شهید مهیار مهرام راه درست و راه حق را نمی شناخت. از زمانی که با انسان های الهی در جبهه رفاقت کرد، مزه ی رفاقت با خدا را چشید.
?از زمانی که راه درست را شناخت، لحظه ای در پیمودن راه حق تردید نکرد.
او بنده ی واقعی خدا شد. خدا هم در بهترین حالت او را به سوی خود دعوت کرد .
?اگر دوست دارید این شهید غریب را زیارت کنید، به قطعه 28 بهشت زهرا ردیف 6 شماره4 در کنار شهدای گمنام بروید…
پایان
منبع:
http://gom-nam95.blogfa.com/post/30
?#پیشنهاد_مطالعه
? کتاب “تا شهادت"، کازی از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، انتشارات شهید ابراهیم هادی
?جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات?
@khatere_shohada
خاطرات شهید مهرام
آخرین نظرات