زن کامل
یکی از ملا نصرالدین پرسید :
ملا هیچ وقت به فکر ازدواج افتادی؟
ملا نصرالدین پاسخ داد: بله
جوان که بودم تصمیم گرفتم
زن کاملی پیدا کنم
از صحرا گذشتم به دمشق رفتم
و با زن پر حرارتی آشنا شدم ؛
اما او از دنیا بیخبر بود.
بعد به اصفهان رفتم
آنجا هم با زنی آشنا شدم که
معلومات زیادی دربارهی
آسمان و زمین داشت
اما زیبا نبود.
بعد به قاهره رفتم و نزدیک بود
با دختری زیبا با ایمان و تحصیل کرده ازدواج کنم
سپس از ملا پرسید :
پس چرا با او ازدواج نکردی؟
آه رفیق …!
او هم دنبال مرد کاملی می گشت ?
? در کانال ? داستانڪ ?
هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و #مطالب_خواندنی همراه ما باشید ↙
آخرین نظرات