گردو و بهلول
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت :
بشکن وبخور وبرای من دعا کن.
بهلول گردوها را شکست و خورد اما دعا نکرد .
آن مرد گفت :
گردوها را می خوری نوش جان ، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم..
بهلول گفت :
مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای , خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است .
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن..
که خواجه خود روش بنده پروری داند
?
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان ?
فروارد یادتون نره ?
آخرین نظرات