? از خدا پرسـیدم :
چرا آدم اول عاشق میشـه بعد تنها ؟؟
گفت : منم اول عاشق شدم بعد تنها
گـفـتم : عاشق چه کسی ؟؟!!
گـفـت : تو
گـفـتـم : چـه کسی تنهات گذاشت ؟؟
گـفـت : خود تـو
گفـتم : بذار بیام پیشت
خندید و گـفت :
من پیشتم
تو کجایی..؟!!
─═हई ? @dastan_kootah ? ईह═─
? پیش از اسلام، قبایل مختلف اطراف مکه، هر کدام بتی مخصوص به خود داشتند و آنرا به آیین و شیوه ای خاص می پرستیدند.
در این میان بت قبیله حنیفه از همه خاص تر بود، زیرا این بت، از خرما و آرد ساخته شده بود، اما در سالی، خشکسالی و قحطی بر مردم قبیله حنیفه آنچنان فشار آورد، که مجبور شدند، بتشان را تکه تکه کنند و در میان مردم قبیله آنرا تقسیم کنند.
این عمل در میان مردم بت پرست عملی مذموم بود، زیرا معبود به دست بندگان خویش خورده شده بود، در نتیجه شعری ساخته شده و در میان مردم آن دوران رواج پیدا کرد، با این مضمون “اکل ربه زمن المجاعة “یعنی هم خدا را می خواهد و هم خرما را.
شعر “هم خدا را می خواهد و هم خرما را “به صورت مثل در آمد و حتی وارد زبان فارسی نیز شد و کنایه است از افراد حریص و طماع که می خواهند، از دو چیز که کاملا مغایر هم هستند سود و بهره ببرند و همچنین حاضر نباشند از یکی به نفع دیگری چشم پوشی کنند به کار می رود.
─═हई ? @dastan_kootah ? ईह═─
? زیبایی به چه قیمتی
دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد :
اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت رابفروشی آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم”
دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت:
یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت 100 نفر زخم بشه تا…
و بعد شانه هایش را بالا انداخت و راه افتاد و گفت:
نه… خدا نکنه…اصلآ کفش نمی خوام
─═हई ? @dastan_kootah ? ईह═─
اندیشه مثبت
? مردی در کاروانسرا بود که صبح چون از خواب برخواست دید شتری از شتران او نیست. هیچ تأسف نخورد و بر شتر سوار شد و راه را ادامه داد.
پرسیدند: «چرا غمی نخوردی؟»
گفت: «گویند غم خوردن را سودی نیست؛ ولی من گویم غم خوردن را جایی نیست.
آن که شتر من برده است یا نیازش داشته و برده است که صدقه من بر او از مالم محسوب میشود،
یا نیاز نداشته و برده است؛ پس مالم حرامی داخلش شده بود و نمیدانستم و او مال حرام را از مال حلال من جدا کرد و مال مرا پاک کرد.»
─═हई ? @dastan_kootah ? ईह═─
? خود را چکاب کن
هنگامی که در رستوران یا هتل هستید و شکر یا شیر چای خود را بیشتر از مقداری که در خانه مصرف می کردید مصرف می کنید بیانگر این است که شما زمینه فساد را دارید.
وقتی که در رستوران یا اماکن عمومی هستید و مقدار زیادی دستمال کاغذی، صابون یا عطر استفاده می کنید، در حالی که در منزل خودتان این گونه نیستید بدین معنا است که اگر شرایط اختلاس برای شما فراهم شود اختلاس می کنید.
اگر در جشن ها و بوفه های مفتوح زیاد می خورید در حالی که می دانید شخص دیگری آن را حساب می کند، بدین معناست که اگر فرصت خوردن مال دیگران را پیدا کنید این کار را خواهید انجام داد.
اگر معمولا هنگامی که در صف هستید و حقوق در صف بودن را راعایت نمی کنید، پس شما زمینه این را دارید که برای رسیدن به هدف خود از کتف دیگران هم بالا بروید.
اگر بر این باور هستید که هر چه را در خیابان پیدا کردید حق شما است در حالی که مال دیگران بوده است، پس قابلیت دزدی در شما وجود دارد.
اگر جزو کسانی هستید که فامیلی دیگران بیشتر از اسم آن ها برای شما اهمیت دارد، یعنی این که در شما زمینه نژاد پرستی وجود دارد و احتمال دارد که تنها با توجه به اصل و نسب دیگران به آن ها کمک کنید، هم چنین ایده و افکار دیگران برای شما مهم نیست بلکه تنها خود شخص برای شما اهمیت دارد.
هنگامی که به قوانین راهنما و رانندگی توجهی ندارید و به آن اعتنایی نمی کنید، بیانگر این است که شما زمینه تجاوز و سرکشی را دارید حتی اگر قرار باشد اشخاص بی گناهی هم در این بین صدمه ببینند.
هنگامی که این پیام را خواندید و از خود سوال کردید که این مسایل ضروری نیستند، یعنی این که تو مصلحت خود را بر مصلحت مجتمع ترجیح می دهید.
مبارزه با فساد را از خود شروع کنید
─═हई ? @dastan_kootah ? ईह═─
? ? ? ? ? ? ? تقوا چیست؟شاگردی از عابدی پرسید :
تقوا را برایم توصیف کن!
عابد گفت:
اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود
مجبور به گذر شدی چه می کنی؟
شاگرد گفت:
پیوسته مواظب هستم
و با احتیاط راه می روم تا خود را
حفظ کنم.
عابد گفت:
در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است.
از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن
و هیچ گناهی را کوچک مشمار
زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی
از سنگهای کوچک درست شده اند.!!
? ? ? ? ? ?
⚜تعجب خداوند از 3 شخص
(به بهانه 28 صفر سالروز شهادت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امام مجتبی علیه السلام)
? خداوند در شب معراج به #پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
اى احمد! در شگفتم از سه کس:
1⃣ بنده اى که در حال #نماز است و می داند به سوى چه کسى دست را بالا برده، و مقابل چه کسى ایستاده، و چرت می زند،
2⃣ در شگفتم از کسى که خوراک یک روز را دارد، با این وصف در #فکر_مخارج فرداست و برایش تلاش می کند،
3⃣ در شگفتم از بنده ام که نمی داند من از او راضیم یا خشمگین، با این حال می خندد.
[إرشاد القلوب إلى الصواب ج1صفحه 200 ]
#رحلت_پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله
#شهادت_امام_حسن علیه السلام
✅ برای عضویت در کانال منبرک در #ایتا روی لینک زیر کلیک کنید:
آورده اند که اعرابی فقیر وارد بغداد شد و چون عبورش از جلوی دکان خوراکپزی افتاد از بوی خوراکی های متنوع خوشش آمد و چون #پول نداشت #نان_خشکی که در توبره داشت بیرون آورده و به بخار دیگ خوراک گرفته و چون نرم میشد می خورد
#آشپز چند دقیقه این منظره را به حیرت نگاه کرد تا نان اعرابی تمام شد و چون خواست برود آشپز جلوی او را گرفت و #مطالبه پول نمود و بین آنها مشاجره شد و اتفاقاً بهلول از آنجا عبور مینمود . #اعرابی به #بهلول گفت شما بین ما قضاوت کن
بهلول به آشپز گفت این مرد از خوراکی های تو خورده است یا نه ؟ آشپز گفت از #خوراکی ها نخورده ولی از #بو و بخار طعام استفاده کرده است بهلول به او گفت:
درست گوش بده و بعد چند سکه ای از جیبش بیرون آورد یکی یکی آنها را نشان آشپز می داد و به زمین می انداخت و آنها را بر میداشت و به آشپز می گفت صدای #پول ها را تحویل بگیر
آشپز با کمال تحیر گفت این چطور پول دادن است؟ بهلول گفت : مطابق #عدالت و قضاوت من ، کسی که بخار و بوی غذایش را بفروشد ، باید در عوض هم صدای پول را دریافت نماید
? لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
? به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
━━━━━━━━━━━━
#دنیا_پر_از_فرصت_کوک_چهارم_است
شخصی کفشش را برای تعمیر نزد #کفاش برد . کفاش نگاهی به کفش کرد و گفت این کفش سه کوک می خواهد و اجرت هر کوک ده تومان می شود که در مجموع #خرج_کفش می شود سی تومان
#مشتری قبول کرد پول را داد و رفت تا ساعتی دیگر برگردد و کفش تعمیر شده را تحویل بگیرد
کفاش دست به کار شد . کوک اول ، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام . ولی اگر یک #کوک دیگر بزند #عمر_کفش خیلی بیشتر می شود و کفش کفشتر خواهد شد
از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمی شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزد
او میان نفع و اخلاق و میان دل و قاعده توافق مانده است. یک #دو_راهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست
اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده . اما اگر بزند انسانیت خود را نشان داده . اگر کوک چهارم را نزند روی خط #توافق و #قانون جلو رفته اما اگر #کوک بزند صدای عشق او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد
دنیا پر از فرصت #کوک_چهارم است و من و تو کفاش های دو دل
? لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
? به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
━━━━━━━━━━━━
حاکم همیشه به آینده دخترش می اندیشید که دخترش را به چه کسی بدهد که مناسب باشد. یک شب وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و #نماز_شب را بر خواب ترجیح دهد …
از قضا آن #شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را داشت او قبل از رسیدن وزیر و سربازانش به آنجا رسید . از دیوار #مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..
هنگامی که دنبال دزدی بود #وزیر و سربازانش داخل مسجد شدند ، دزد صدای در را شنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد ..
وزیر او را در حال نماز دید و گفت سبحان الله چه شوقی دارد این جوان برای #نماز ، دزد از #ترس هر نماز را که تمام میکرد نماز دیگری را شروع می کرد ..
وزیر دستور داد که سربازان #مراقب باشند نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند . آنها جوان را نزد حاکم بردند
#حاکم تعریف نماز جوان را شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو #امیر این #مملکت خواهی بود …
او آنچه میشنید را #باور نمیکرد ، سرش را از #خجالت پایین آورد و گفت خدایا مرا #امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ، فقط بخاطر نماز شبی که از ترس خواندم ! اگر این نماز از سر #صداقت و خوف تو بود چه به من میدادی
? لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
? به ما بپیوندید در کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
━━━━━━━━━━━━
آخرین نظرات