? ? ? ?﷽? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ✅ درمان جرم گیری دندان ? هنگامی که مواد غذایی لابه لای دندان ها باقی می ماند پس از 48 ساعت سخت شده و به جرم تبدیل می شود ،در روایات از آن به حفر تعبیر شده و درمان هایی دارد . خوردن انار با پیه آن امام علی (ع) درباره انار… بیشتر »
آرشیو برای: "آبان 1397"
#مضرات_دستشویی_فرنگی ✍ توالت فرنگی به تخلیه مدفوع کمک نمی کند و مورد تایید نیست چرا که یک تخلیه ناکامل صورت می گیرد. که در درازمدت موجب بیماری در کولون و روده میشود. در هنگام استفاده از توالت ایرانی یا توالت شرقی، ماهیچههای ران به قسمت پهن روده بزرگ… بیشتر »
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #خاطرات_شهید_حسین_خرازی ✫⇠قسمت: 21 ✍ خاطرات کوتاه از شهید ? آخرین بار تو مدینه هم دیگر را دیدیم. رفته بودیم بقیع.نشسته بود تکیه داده بود به دیوار. گفتم « چی شده حاجی ؟ گرفته ای ؟ » گفت « دلم… بیشتر »
#پیشنهاد_مطالعه ? کتاب “پروانه در چراغانی"، » از مجموعه «قصه فرماندهان»، نویسنده: مرجان فولادوند، انتشارات سوره مهر ✍ این کتاب پنجمین جلد از مجموعه “قصه فرماندهان” است که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است. این اثر دربرگیرنده داستان… بیشتر »
? جایگزین واکسن ها در طب اسلامی 1.حجامت هر ساله 2.بازی با خاک 3.استشمام دود اسفند و کندر هر هفته 4.خوردن سیر هر هفته پخته یا خام 5.مصرف سرکه در غذا ? 6.مصرف نمک دریا قبل و بعد غذا 7.مصرف انجیر روزی یک عدد 8.مصرف روغن زیتون در غذاها 9.مصرف زیتون… بیشتر »
?ساعتی برای خدا? گفتم: با فرمانده تون کار دارم. گفت: الان ساعت 11 هست ملاقاتی قبول نمیکنه. رفتم پشت در اتاقش در زدم گفت: «کیه؟» گفتم: مصطفی منم سرش را از سجده بلند کرد، چشم های سرخ رنگش پریده بود.نگران شدم. گفتم چی شده مصطفی؟ خبری شده،کسی طوریش شده؟… بیشتر »
? ? متن #وصیت نامه? #شهید_سعید_علیزاده بسم الله الرحمن الرحیم ما را مدافعان حرم آفریده اند ، اصلا برای پاره شدن آفریده اند ? اینجانب سعید علیزاده در صحت و سلامت جسمی و عقلی عازم سفری هستم به رسم مسلمانی ، خیلی وقت بود نفس کشیدن در این هوا… بیشتر »
#برشی_ازکتاب #موکب_آمستردام بعضی از همسنوسالهایم به حال من غبطه میخوردند. میگفتند حالا میروی اروپا و عشق و حال میکنی. فکر میکردند حالا اروپا بهشت است. خانه و زندگی، پول، گشتوگذار و همهچیز آماده است؛ تیک تاک زندگی باکتاب بیشتر »
#مضرات_موی_بلند ✍ امام کاظم (ع) ؛ ❤️موى سر اگر بلند شود دیده به ضعف میگراید و فروغِ نورش میرود (پس آن را کوتاه کنید) ? دانشنامه احادیث پزشکی 306/1 ☜【طب شیعه】 ? @tebshia20 ? بیشتر »
#ترفند_خانه داری ? رنگی نشدن لباسها تو لباسشویی اگر میخواهید لباس های رنگی رنگ پس ندهند کافیست مقداری نمک به پودر شوینده اضافه کنید خواهی دید ک هیچ لباسی بی رنگ نمیشود ? ️تمیز کردن چدن های گاز توی یک تشت بزرگ پر از آب داغ سه لیوان سرکه و سه ق.غ جوش… بیشتر »
? ? #داستان_آموزنده ✍ ?یه نفرمیگفت:پدربزرگم یه نیسان داشت که گفته میشد اولین نیسانیه که وارد ایران شده. با راست و دروغش کار ندارم،خیلی نیسانشو دوست داشت و روشم تعصب داشت و باهاش هم تو جاده کار میکرد .یادمه یه بار نشستم کنارش گفتم من هیچی نمی بینم اینقد… بیشتر »
? ? #داستان_آموزنده ✍ ?یه نفرمیگفت:پدربزرگم یه نیسان داشت که گفته میشد اولین نیسانیه که وارد ایران شده. با راست و دروغش کار ندارم،خیلی نیسانشو دوست داشت و روشم تعصب داشت و باهاش هم تو جاده کار میکرد .یادمه یه بار نشستم کنارش گفتم من هیچی نمی بینم اینقد… بیشتر »
? ? ? ?﷽? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? 〖 نوره درمانی در طب اسلامی 〗 ? ✅ ⇦ بکارگیری نوره ، سنت نبوی است. امام صادق علیه السلام: بکار گیری نوره در هر 15 روز یک بار سنت پیامبر است، و کسی که در طی 21 روز نتوانست نوره تهیه نماید بر عهده خدا پول قرض نماید و نوره… بیشتر »
#خواص_شلقم ✍ در فصل سرماے پاییزی برای پیشگیری از سرماخوردگی و بیماریهای تنفسی اقلا چند بار در هفته شلغم بخورید شلغم پخته بهترین صبحانه است ? •⇦ اینکار بدن را تمیز کرده و مواد سمی را ازبدن خارج می سازد و همچنین آب شلغم خام خواص بیشتری از شلغم پخته دارد… بیشتر »
? ? ? ?﷽? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? زمان هایی که خوابیدن کراهت و ضرر دارد ❶ ما بین الطلوعین (بین اذان صبح و طلوع آفتاب) ❷خوابیدن بین نماز مغرب و عشاء ❸خوابیدن بعد از نماز عصر ❹خوابیدن بین نماز شب و نماز صبح ? محـل خـواب ⇩ ⓵ تنها خوابیدن به شدت نهی… بیشتر »
#خاک_بازی ✍ جالب است بدانید که یکی از بازیهای قدیمی ایرانی خاک بازی بوده است! دانشمندان دریافتهاند در خاک میکروبهاییهست که باعث خوشحالی و از بین رفتن افسردگی میشوند.طبق توصیه استاد تبریزیان که برگرفته از احادیث معصومین (ع) خاک بازی یکی از واکسن های… بیشتر »
#فواید_خوردن_غذا_با_دست ✅ غذا خوردن با دست ↯ ↯ ✍ موجب تحریک حواس پنجگانه میشود و به طرز شگفت انگیزی لذت از غذا را بالا میبرد ✨موجب هضم سریع غذا ✨کاهش احتمال دیابت نوع2 میشود! ☜【طب شیعه】 ? @tebshia20 ? بیشتر »
حکایت برو به جهنم و دولت قبیله ای! در زمان آغا محمد خان قاجار، شخصى از حاکم شهر خود که با صدر اعظم نسبت داشت، نزد صدر اعظم شکایت برد. صدر اعظم دانست حق با شاکى است، گفت: اشکالى ندارد، مى توانى به اصفهان بروى. مرد گفت: اصفهان در اختیار پسر برادر شماست.… بیشتر »
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #خاطرات_شهید_حسین_خرازی ✫⇠قسمت: 14 ✍ خاطرات کوتاه از شهید ? ده ماه بود ازش خبری نداشتیم. مادرش می گفت« خرازی ! پاشو برو ببین چی شد این بچه؟ زنده س ؟ مرده س؟» می گفتم«کجا برم دنبالش آخه ؟ کار… بیشتر »
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #خاطرات_شهید_حسین_خرازی ✫⇠قسمت: 16 ✍ خاطرات کوتاه از شهید ? با قایق گشت می زدیم. چند روزی بود عراقی ها به راه کمین می زدند به مان. سر یک آب راه، قایق حسین پیچید رو به رویمان. ایستادیم و حال و… بیشتر »
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #خاطرات_شهید_حسین_خرازی ✫⇠قسمت: 18 ✍ خاطرات کوتاه از شهید ? هواپیماها می آمدند، بمب می ریختند، می رفتند. بی سیم زد «از فرمانده ها کیا اون جان ؟ » گفتم «قوچانی و آقاییو چند نفر دیگه.» گفت « به… بیشتر »
#کلام_شهید تقوای خدا را پیشه کنید و خانه دل را برای او خلوت کنید… وقتی دل از یاد خدا غافل شد، آنگاه خانه شیطان میگردد و شما را تباه میکند… از معصیت بپرهیزید که خود حقیقت تقوا است… معصیت انسان را ذلیل و پست و بیمقدار و ناتوان… بیشتر »
#در_مورد_هر_چیزی_اول_فکر_کنیم ﭘﺴﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ #ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﭘﺮپیچ ﻭ ﺧﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺳﺨﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﺭﻩ ﺳﻘﻮﻁ کرد ﭘﺪﺭ ﺩﺭﺟﺎ ﻓﻮﺕ کرد ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ که زخمی شده بود ﺗﻮﺳﻂ #ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ_ﺍﻣﺪﺍﺩی ﻧﺠﺎﺕ پیدا کرد ﻭ ﺑﻪ… بیشتر »
#قدیم_دزد_سر_گردنه_هم_معرفت_داشت روزی دزدی در مجلسی پر از ازدحام جمعیت با زیرکی کیسه ی سکه مردی #غافل را دزدید هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد و دید بالای سکه ها کاغذیست که بر آن #نوشته شده است : #خدایا به #برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما… بیشتر »
#فوقالعاده #حتما_بخونید_و_از_دستش_ندید #صحبت_کردن_امام_علی_با_جمجمه_انوشیروان از عمار نقل شده که روزی امیر المومنین علیه السلام در مسیر خود به جبهه ی صفین وارد شهر مدائن شده و در ایوان کسرى فرود آمد در حالى که دلف بن بحیر با آن حضرت بود. بعد از خواندن… بیشتر »
#طنز_جبهه ? گال ? تو منطقه بیماری « گال » راه افتاده بود. آنهایی که این بیماری را گرفته بودند، قرنطینه کرده بودند. ? شب بود. خسته بودم. هوا هم خیلی سرد بود. بچه ها همه توی سنگر خوابیده بودند. جا هم نبود. با خودم فکر کردم چطوری برای خودم جایی دست و پا… بیشتر »
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #خاطرات_شهید_حسین_خرازی ✫⇠قسمت: 19 ✍ خاطرات کوتاه از شهید ? گفتم پدرشم، با من این حرف ها را ندارد. گفتم حسین، بابا ! بده من لباساتو می شورم» یک دستش قطع بود. گفت « نه چرا شما؟ خودم یه دست… بیشتر »
#پیشنهاد_مطالعه ? کتاب “نامه های ناشناس"، از مجموعه “سرداران ایران"، نویسنده: مرثا صامتی، انتشارات امیرکبیر ✍ در این کتاب، بخشهایی از زندگی #شهید_حسین_خرازی در قالب داستان بیان شده است. کتاب حاضر، جلد هشتم از مجموعه “سرداران… بیشتر »
#پیشنهاد_مطالعه ? کتاب “نامه های ناشناس"، از مجموعه “سرداران ایران"، نویسنده: مرثا صامتی، انتشارات امیرکبیر ✍ در این کتاب، بخشهایی از زندگی #شهید_حسین_خرازی در قالب داستان بیان شده است. کتاب حاضر، جلد هشتم از مجموعه “سرداران… بیشتر »
لیستی از عادت های خوب رو به زندگی اضافه کنیم 1- هر هفته یک کتاب بخونیم. 2- هر روز نیم ساعت ورزش کنیم. 3- هر شب لیست کارهای فردامون رو بنویسیم. 4- هر شب چند دقیقه روزانه نویسی کنیم. 5- هر روز بیست دقیقه برای یاد گیری یک زبان غیر زبان اصلی مون زمان… بیشتر »
#خدایا_من_یاغی_نیستم روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بود که شخصی باعجله آمد، #وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد با توجه با این که مرحوم #کاشی خیلی با دقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد ، قبل از اینکه وضوی آخوند تمام… بیشتر »
از بهلول پرسیدند: زندگی آدمی به چه ماند؟ بهلول گفت: به نردبانی دو طرفه که از یک طرف ؛ سن بالا میرود و از طرف دیگر ؛ زندگی پایین می آید ✍ #نکته_های_ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50 بیشتر »
#چه_نعمت_بزرگیه_این_آلزایمر چمدونش رو بسته بودیم ، با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود . کلا یک #ساک داشت ، کمی نون روغنی ، آبنبات ، کشمش و .. گفت #مادر جون ، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم ، #نمیشه بمونم ، دلم واسه #نوه هام تنگ میشه . گفتم… بیشتر »
سربازی از کنار یک ستوان جوان گذشت و به او سلام نظامی نداد.! ستوان او را صدا کرد و با حالتی عبوس به او گفت: «تو به من سلام ندادی. برای همین حالا باید فوراً دویست بار سلام بدی.» در این لحظه ژنرال از راه رسید و دید سرباز بیچاره پشت سر هم در حال دادن سلام… بیشتر »
بخون قشنگه ? پسر بچه ای پرنده زیبایی داشت. او به آن پرنده بسیار دلبسته بود. حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را کنار رختخوابش می گذاشت و می خوابید. اطرافیانش که از این همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند، از پسرک حسابی کار می کشیدند. هر وقت پسرک… بیشتر »
مردم کتاب رایگان نمیخوانند ، چون رایگان است . کتاب پولی هم نمیخوانند ، چون گران است . فقط حرف میزنند ، چون مفت است ! البته خیلیا نه همه #با_فروارد_کردن_پستها #ما_را_حمایت_کنید ? ? در کانال ? داستانڪ ? هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و… بیشتر »
❤️قدیما بیسکویت هاهم با وفابودند «مادر» ! اما الآن بیسکویت هاهم بی وفاشدن «های بای»…!! نیومده میره……. سلام خداحافظ نمیدونم قد ما کوتاه بود یا قدیما برف بیشتر میومد!! نمیدونم دل ما خوش بود یا قدیما بیشترخوش میگذشت!! نمیدونم سلامتی بیشتر… بیشتر »
#چه_کسی_بهشتی_است_چه_کسی_جهنمی نقل است که روزی معاویه برای نماز در مسجد آماده می شد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر #غرور انداخت #عمروعاص که در نزدیکی او ایستاده بود ، در گوشش نجوا کرد که بی دلیل مغرور نشو! اینها اگر عقل… بیشتر »
#همنشین_حضرت_داوود_در_بهشت روزی حضرت داود علیه السلام در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در #بهشت ببیند. ندا رسید یا داوود فردا صبح از در دروازه بیرون برو ، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی ، او #همنشین تو در بهشت است روز بعد حضرت… بیشتر »
✅ خاطره ای زیبا از سیلی خوردن محافظ امام خامنه ای! در یکی از ملاقات های عمومی حضرت آقا، جمعیت فشردهای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش میدادن و من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم. اون روز، بین سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به… بیشتر »
#فوق_العاده #حتما_بخونید_و_از_دستش_ندید ? داستان طلبه ای که 15سال نان خشک میخورد ❗ ❗ در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت: میرزا را کاردارم. مردم گفتند: میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار… بیشتر »
#داستان_شگفت_حمال_تبریزی #فوق_العاده فرد بیسوادی در تبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه… بیشتر »
#داستانهای_ڪوتاه #بهلول_و_مرد_فقیه آورده اند که فقیهی مشهور از اهل خراسان وارد بغداد شد و چون هارون الرشید شنید که آن مرد به شهر بغداد آمده او را به دارالخلافه طلبید . آن مرد نزد هارون الرشید رفت، خلیفه مقدم او را گرامی داشت و با عزت او را نزدیک خود… بیشتر »
#فوق_العاده #حتما_بخونید_و_از_دستش_ندید ماجرای نبش قبر #حضرت_رقیّه(ع) در سال 1242 شمسی عالم بزرگوار مرحوم آیتالله علامه “ملاّ محمّد هاشم خراسانی” * مینویسد: عالم جلیل شیخ محمّدعلی شامی که از جمله علمای نجف اشرف بود به حقیر فرمود: جدّ مادری… بیشتر »
#فوقالعاده #ماجرای_نماز_بدون_وضوی_امام_جماعت دکتر حسام الدین آشنا در یادداشتی نوشت: حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم یش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام… بیشتر »
#فوقالعاده #ماجرای_نماز_بدون_وضوی_امام_جماعت دکتر حسام الدین آشنا در یادداشتی نوشت: حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم یش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام… بیشتر »
#داستانهای_الغدیر_تجلی_علی_علیه_اسلام ? مورچه ای که بر سر راه سلیمان نبی آمد نر بود یا ماده ⁉️ ? ? شیخ احمد جامی، عالم اهل سنت بر بالای منبر گفت: مردم هر چه میخواهید از من بپرسید. زنی فریاد زد: ای مرد! ادعای بیهوده نکن! خداوند رسوایت خواهد کرد.هیچ کس جز… بیشتر »
#داستانهای_الغدیر_تجلی_علی_علیه_اسلام ? مورچه ای که بر سر راه سلیمان نبی آمد نر بود یا ماده ⁉️ ? ? شیخ احمد جامی، عالم اهل سنت بر بالای منبر گفت: مردم هر چه میخواهید از من بپرسید. زنی فریاد زد: ای مرد! ادعای بیهوده نکن! خداوند رسوایت خواهد کرد.هیچ کس جز… بیشتر »
در زمان حضرت صادق علیه السلام زن زانیه ای بود که هر وقت بچه ای از طریق نامشروع متولد می کرد، او را به تنوری می انداخت و می سوزاند! تا اینکه اجل آن زن رسید و او مرد، اقربا و خویشان او، زن را غسل و کفن کردند و برایش نماز… بیشتر »
#بچه_خمیره_خدا_کریمه تاجری بود عقیم، هرچه زن می گرفت بچه دار نمی شد و زنها را روی اصل نزاییدن با زور طلاق می داد، بعد از اینکه چند زن گرفت و طلاق داد، دختری را عقد کرد. این دختر مادری داشت آتشپاره و خیلی زرنگ، دختر که به خانه تاجر رفت یک هفته بعد از آن… بیشتر »
#شیطنت_بدموقع #حتما_بخونید #طنز یه بنده خدایی تعریف می کرد : با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم، یه بچه ی 5-6 ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش، هی میگرفت طرف من هی میکشید طرف خودش.!! منم کرمم گرفت… بیشتر »
#فوق_العاده داستانی که همه را حیرتزده کرد❗️ پسری خواست ازدواج کند برای همین پدرش دختری را در نظر گرفت و عروسی برگزار شد… شب عروسی که پسر وارد اتاق شد وقتی عروس رو دید در نظرش بد قیافه ترین دختر دنیا بود به خاطر همین شب از نزدیک شدن به همسرش… بیشتر »
اندیشه مثبت ? مردی در کاروانسرا بود که صبح چون از خواب برخواست دید شتری از شتران او نیست. هیچ تأسف نخورد و بر شتر سوار شد و راه را ادامه داد. پرسیدند: «چرا غمی نخوردی؟» گفت: «گویند غم خوردن را سودی نیست؛ ولی من گویم غم خوردن را جایی نیست. آن که شتر من… بیشتر »
#مکث_امروز یک ﺯن و شوهر، ﺳﻲ ﺍﻣﻴﻦ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺸﻦ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ٣٠ ﺳﺎﻝ ﺣﺘﯽ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻭ ﻣﺸﺎﺟﺮﻩﺍﻱ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﻠﯽ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺭﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﻝ… بیشتر »
? بنشینید رو به رویِ پدرتان ، دستانش را در دست بگیرید ، تا می توانید در چَشمانَش غرق شوید .. بشمارید دانه دانه خط ها و چروک هایِ زیرِ چَشمهایَش را .. دست بکشید رویِ صورتش ، ریشَش را لمس کنید .. ببوسیدَش تا زِبریِ تَه ریشَش را رویِ لبهایتان حس کنید ..… بیشتر »
? منشی گفت کارتخوان نداریم . 6٠ تومن از عابر بانک بگیرین بیاین ، فاصله عابربانک هم زیاد بود ، گفتم چرا ندارین ؟ گفت خودت از دکتر بپرس . گفتم واسه مالیاتشه دیگه دکتر مگه بورد تخصصش رو از فرانسه نگرفته ؟ اونجا یادش ندادن واسه دوزار مالیات مریضاشو آواره… بیشتر »
? فرض می کنیم، بچه ای لیوانش را بیندازد و بشکند. در خانواده های آشفته این حادثه ممکن است منجر به سخنرانی ,خوردن سیلی و شاید تبعید کردن بچه با چشمان اشکی به اطاقش شود ولی در خانواده بالنده ، به احتمال زیاد یک نفر خواهد گفت : پسرم لیوانت شکست ؟ ببینم… بیشتر »
? مرد ثروتمندی که زن و فرزند نداشت، به پایان زندگی اش رسیده بود.کاغذ و قلمی برداشت تا وصیت نامه ی خود را بنویسد. او نوشت:« تمام اموالم را برای خواهر می گذارم نه برای برادر زاده ام هرگز به خیاط هیچ برای فقیران.» اما اجل به او فرصت نداد تا نوشته اش را… بیشتر »
? وقتی آنکس که دوستش داریم بیمار میشود، میگوییم امتحان الهی است… ولی هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار میشود، میگوییم عقوبت الهیست!! وقتی آنکس که دوستش داریم دچار مصیبتی میشود، میگوییم از بس که خوب بود… و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم،… بیشتر »
? ازحکیمی پرسیدند که چرا استماع تو از نطق تو زیادت است؟ گفت: زیرا که مرا دو گوش داده اند و یک زبان ، یعنی دو چندان که می گویی می شنوی… کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی چیزی که نپرسند ، تو از پیش مگوی از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند یعنی که دو بشنو و… بیشتر »
? از خدا پرسـیدم : چرا آدم اول عاشق میشـه بعد تنها ؟؟ گفت : منم اول عاشق شدم بعد تنها گـفـتم : عاشق چه کسی ؟؟!! گـفـت : تو گـفـتـم : چـه کسی تنهات گذاشت ؟؟ گـفـت : خود تـو گفـتم : بذار بیام پیشت خندید و گـفت : من پیشتم تو کجایی..؟!! ─═हई ?… بیشتر »
? پیش از اسلام، قبایل مختلف اطراف مکه، هر کدام بتی مخصوص به خود داشتند و آنرا به آیین و شیوه ای خاص می پرستیدند. در این میان بت قبیله حنیفه از همه خاص تر بود، زیرا این بت، از خرما و آرد ساخته شده بود، اما در سالی، خشکسالی و قحطی بر مردم قبیله حنیفه… بیشتر »
? زیبایی به چه قیمتی دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد : اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت رابفروشی آخر ماه کفش های قرمز… بیشتر »
اندیشه مثبت ? مردی در کاروانسرا بود که صبح چون از خواب برخواست دید شتری از شتران او نیست. هیچ تأسف نخورد و بر شتر سوار شد و راه را ادامه داد. پرسیدند: «چرا غمی نخوردی؟» گفت: «گویند غم خوردن را سودی نیست؛ ولی من گویم غم خوردن را جایی نیست. آن که شتر من… بیشتر »
? خود را چکاب کن هنگامی که در رستوران یا هتل هستید و شکر یا شیر چای خود را بیشتر از مقداری که در خانه مصرف می کردید مصرف می کنید بیانگر این است که شما زمینه فساد را دارید. وقتی که در رستوران یا اماکن عمومی هستید و مقدار زیادی دستمال کاغذی، صابون یا… بیشتر »
? ? ? ? ? ? ? تقوا چیست؟شاگردی از عابدی پرسید : تقوا را برایم توصیف کن! عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه می کنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم. عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن!… بیشتر »
⚜تعجب خداوند از 3 شخص (به بهانه 28 صفر سالروز شهادت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امام مجتبی علیه السلام) ? خداوند در شب معراج به #پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اى احمد! در شگفتم از سه کس: 1⃣ بنده اى که در حال #نماز است و می… بیشتر »
#عدالت_در_قضاوت_بهلول آورده اند که اعرابی فقیر وارد بغداد شد و چون عبورش از جلوی دکان خوراکپزی افتاد از بوی خوراکی های متنوع خوشش آمد و چون #پول نداشت #نان_خشکی که در توبره داشت بیرون آورده و به بخار دیگ خوراک گرفته و چون نرم میشد می خورد #آشپز چند… بیشتر »
#دنیا_پر_از_فرصت_کوک_چهارم_است شخصی کفشش را برای تعمیر نزد #کفاش برد . کفاش نگاهی به کفش کرد و گفت این کفش سه کوک می خواهد و اجرت هر کوک ده تومان می شود که در مجموع #خرج_کفش می شود سی تومان #مشتری قبول کرد پول را داد و رفت تا ساعتی دیگر برگردد و کفش… بیشتر »
#خواندن_نماز_شب_از_ترس حاکم همیشه به آینده دخترش می اندیشید که دخترش را به چه کسی بدهد که مناسب باشد. یک شب وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و #نماز_شب را بر خواب ترجیح دهد … از قضا آن #شب… بیشتر »
#طنز_جبهه ? صدام، جارو برقیه ? صبح روز عملیات والفجر10 در منطقه حلبچه همه حسابی خسته بودند، روحیه مناسبی در چهره بچهها دیده نمیشد از طرفی حدود 100اسیر عراقی را پشت خط برای انتقال به پشت جبهه به صف کرده بودیم برای اینکه انبساط خاطری در بچهها پیدا شود… بیشتر »
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #خاطرات_شهید_حسین_خرازی ✫⇠قسمت: 12 ✍ خاطرات کوتاه از شهید ? دیگر دارد ظهر می شود. باید برگردیم سنندج. اگر نیروی کمکی دیر برسد ودرگیری به شب بگشد، کار سخت می شود؛ خیلی سخت. کوموله ها منطقه را… بیشتر »
#احترام_به_ذریه_حضرت_زهرا هیچ ﮐﺴﯽ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﺷﺎﻩ ﻣﻤﻠﮑﺖ #ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﺮ یه ﻣﯿﺰ #ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻩ ، اما ﻃﯿﺐ می نشست . ﮔﻨﺪﻩ ﻻﺕ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ، #ﺷﺎﻩ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﻪ ، ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻃﯿﺐ یک ﺭﻭﺯ ﺷﺎﻩ به طیب گفت ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ ، ﺑﺮﻭ یه #ﻣﺠﻠس ﺭﻭ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﻦ . ﮔﻔﺖ… بیشتر »
#ضرب_المثل #میخشو_بکوب_سر_زبون_من یه روزی یکی پیاده از شهر به ده می رفت، سر ظهر حسابی گرسنه شد و زیر درختی نشست و لقمه ای رو که زنش براش گذاشته بود رو بیرون آورد تا بخوره.. هنوز لقمه اول رو نخورده بود که سواری از دور پیدا شد.. مرد هم طبق عادت همه مردم،… بیشتر »
ادامه در پست قبل و چون نمی تونست درست صحبت کنه با سختی کلمات رو ادا کرد و دیگه گریه امانش نداد . . . چند لحظه به همین ترتیب گذشت ؛ وقتی آرومتر شد گفت : همین الان که توی حرم بودیم داشتیم ضریحو طواف میکردیم که ناگهان دیدم پسرم وسط آن شلوغی و ازدحام خم شد… بیشتر »
#خاطرهای_از_خادم_امام_رضا_ع کشیک کفشداری داشتم ؛ نوبتِ من شب بود ؛ معمولا بین ما خادمین رسمه که اگه حاجتی یا مشکلی داشته باشیم غذای نوبت کشیکمون رو نذر حضرت رضا(ع) می کنیم و تقریبا بی استثنا مشکلمون حل میشه و حاجت روا میشیم مگر اینکه چیزی خارج از صلاح… بیشتر »
#ضرب_المثل #زیرآب_کسی_را_زدن زیرآب، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت. زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب، آن را باز میکردند. این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود… بیشتر »
صحبت گنجشک با امام رضا علیه السلام راوی: سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام ) حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت… بیشتر »
نبخشیدن باعث کوچک شدن افق نگاهت و پرشدن فضای ذهنت از چیزهایی میشود که هیچ نیازی به آنها نداری می بخشی چون به اندازه کافی قوی هستی که درک کنی همه آدم ها ممکن است خطا کنند… بخشیدن هدیه ای است که تو به خودت میدهی… به خاطر بسپار که آدم های ضعیف هرگز نمی… بیشتر »
#وقتی_که_او_مُرد وقتی که مُرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد، بچههای محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بیدرد و بیکس و این لقب هم چقدر به او میآمد نه زن داشت نه بچه و نه کسوکار درستی.! شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهرزاده دارد که آنها هم… بیشتر »
#ضرب_المثل #همه_را_روی_دایره_ریختن این ضرب المثل به معنای همه اسرار خود را فاش کردن و کلیه دانستههای خود را بیان کردن است.. در قدیم مطربان در هر شهری چند گروه و دسته بودند که هرگروه برای خود رئیس و بزرگتری داشتند، افراد این گروهها هر یک نقشی داشتند… بیشتر »
#جاذبه_امام_حسن_علیهالسلام مردی از اهل شام که در اثر تبلیغات دستگاه معاویه گول خورده بود و خاندان پیامبر را دشمن می داشت، وارد مدینه شد. در شهر امام حسن علیه السلام را دید، پیش آن حضرت آمد و شروع به ناسزا گفتن کرد و هر چه از دهانش می آمد به آن بزرگوار… بیشتر »
#زنگولهای_بر_گردن میگویند آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک روباه میتاخته، بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، زنگولهای آویزان میکرده و آخر رهایش میکرده.! تا اینجا ظاهراً مشکلی نیست، البته که روباه بسار… بیشتر »
#ضرب_المثل #گرگ_بالان_دیده تقریبا همه فارسی زبانان، حتی بزرگانی از ادب فارسی، اصطلاح ” گرگ بالان دیده ” را که کنایه از افراد آزموده ، سرد و گرم چشیده و دنیا دیده است به غلط ” گرگ باران دیده ” می گویند و می نویسند..! به کار بردن… بیشتر »
#عجایب_آیتالکرسی «ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم. یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به… بیشتر »
#ضرب_المثل #کار_از_محکم_کاری_عیب_نمیکند کنایه از وسواس و محکم کاری بیش از اندازه در کارها.. روزی روزگاری، ملانصرالدین که با رفتارهای عجیب و غریبش خیلی معروف است، در باغچهی گوشهی حیاط خانهاش چند ساقه مو را قلمه زد. ملا چند هفتهای از آنها مراقبت کرد… بیشتر »
? ? ? ? ? ? ? ? ? #دلنوشته ” یــا صاحـــب الـــزمــــان “ آقای مـن ! مــولای مـن ! از قـدیــم گفته انـد : ” خلایـــق هــرچه لـــایــق ” بی راه نگـــفـته انــد . اقرار مـــی ڪنیم هنوز لیـــاقت حضور در محـــضر شما را پیدا نڪرده… بیشتر »
? ? عجیب ولی واقعی: ? چند سال قبل که یکی از شهدای مدافع حرم را به معراج شهدای تهران آورده بودند به خانواده اش اطلاع دادند که برای دیدن شهید می تونند به معراج شهدا مراجعه کنند. وقتی خانواده شهید به معراج شهدا مراجعه کردند مسئولین معراج شهدا بهشون اعلام… بیشتر »
#طنز_جبهه ? آفتابه مهاجم ? بین تانکر آب تا دستشویی فاصله بود. آفتابه را پر کرده بود و داشت می دوید. صدای سوتی شنید و دراز کشید. آب ریخت روی زمین ولی از خمپاره خبری نبود. ? برگشت دوباره پرش کرد و باز صدای سوت و همان ماجرا. باز هم داشت تکرار می کرد که یکی… بیشتر »
? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? #پلیکان_نباشیم! ? می گویند پلیکانی در زمستان سرد و برفی برای جوجه هایش غذا گیر نمی آورد. ناچار با منقارش از گوشت تنش می کَند و توی دهان جوجه هایش می گذاشت. آنقدر این کار را کرد تا ضعیف شد و مُرد. یکی از جوجه ها گفت: آخیش!… بیشتر »
♥️ ? ⇨﷽ ? داستان طنز ✨یک ایرانی در امریکا برای شغل دوم یک کلینیک باز می کند با یک تابلو به این مضمون: “درمان بیماری شما با 50 دلار. در صورت عدم موفقیت 100 دلار پرداخت می شود.” ✨یک دکتر آمریکایی برای مسخره کردن او و کسب 100 دلار به آنجا می… بیشتر »
#داستانک آیت الله العظمی مرعشی نجفی کسی است که 60 سال نماز شبش را در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها خواند. رئیس دفتر این عالم بزرگوار می گوید؛ یک بار به آقا گفتم: اجازه می دهید که دفتر را زود تعطیل کنم و بروم؟ چون پدرم آمده است، می خواهم به دیدارش… بیشتر »
? #حکایت_وصل_مهدی_عج ? عنایت حضرت مهدی عج آقا سید عبدالرحیم خادم مسجد جمکران می گوید: « در سال وبا (سال 1322) بعد از گذشتن مرض، روزی به مسجد جمکران رفتم. دیدم مرد غریبی در آن جا نشسته است. احوال او را پرسیدم. گفت: من ساکن تهران می باشم و اسمم مشهدی علی… بیشتر »
? ? ? دکتر مرتضی شیخ، پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست، در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود (خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان). اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او… بیشتر »
✨﷽✨ #ضرب_المثل ? حکایت ✨تاجری بود کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه. بازرگانان دیگر به او حسودی میکردند؛ یک روز یکی از بازرگانها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد. شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه ی… بیشتر »
? ⇨﷽ ? حکایت ❄️⇠ یک ماهیگیری بود که هر روز صبح میرفت با دیگران ماهی میگرفت. ولی همه ماهی میگرفتند به جز او. بهش گفتند تو چیکار میکنی که ماهی نمیگیری؟ ❄️⇠ گفت قلاب من یک قلاب مخصوص است نگاه کردند دیدند قلابش کج نیست راسته .گفتند خوب این ماهی نمیگیره.… بیشتر »
#داستان_کوتاه_آموزنده ? #شکایت_نکنید ! ? لقمان در آغاز، برده خواجه ای توانگر و خوش قلب بود. ارباب او در عین جاه و جلال و ثروت و مکنت دچار شخصیتی ضعیف و در برابر ناملایمات زندگی بسیار رنجور بود و با اندک سختی زبان به ناله و گلایه می گشود، این امر لقمان… بیشتر »
? ⇨﷽ ? حکایت ❄️⇦ مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست. اسم رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را وادار میکرد اسم آنان را تکرار کند. روزی حضرت سلیمان از آنجا میگذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست.… بیشتر »
پادشاهی در خواب دید تمام دندانهایش افتادند! دنبال تعبیر کنندگان خواب فرستاد … اولی گفت: تعبیرش این است که مرگ تمام خویشاوندانت را به چشم خواهی دید. پادشاه ناراحت شد و دستور داد او را بکشند… دومی گفت: تعبیرش این است که عمر پادشاه از تمام… بیشتر »
⭕️ ✍ حکایتی زیبا و خواندنی می گویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت . چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. چند روز بعد ، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به… بیشتر »
آخرین نظرات